➖ یکی از اولین حادثه ها بعد از مرگ پیامبر... انکار مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله توسط عمر بن خطاب بود، ماجرای زیر قسمتی از همان ادعای عجیب است: 🛑 امام على عليه السلام: تاريخ اليعقوبي في ذِكرِ وَفاةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله: خَرَجَ عُمَرُ فَقالَ: وَاللّهِ ما ماتَ رَسولُ اللّهِ ولا يَموتُ، وإنَّما تَغَيَّبَ كَما غابَ موسَى بنُ عِمرانَ أربَعينَ لَيلَةً ثُمَّ يَعودُ، وَاللّهِ لَيَقطَعَنَّ أيدِيَ قَومٍ وأرجُلَهُم. وقالَ أبو بَكرٍ: بَل قَد نَعاهُ اللّهُ إلَينا فَقالَ: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُم مَّيِّتُونَ». فَقالَ عُمَرُ: وَاللّهِ لَكَأَنّي ما قَرَأتُها قَطُّ! 🔰پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: تاريخ اليعقوبى در ياد كردِ وفات پيامبر خدا: عمر، بيرون آمد و گفت: به خدا سوگند، پيامبر خدا نمرده است و نمى ميرد. او فقط غايب شده است همان گونه كه موسى بن عمران، چهل شب غايب شد و سپس باز مى گردد و به خدا سوگند، دست‌ها و پاهاى گروهى را قطع مى كند. ابو بكر گفت: بلكه خداوند، خبر درگذشت او را [ در قرآن] به ما داده و گفته است: ««إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُم مَّيِّتُونَ»(ای پیامبر) تو مى ميرى و آنان نيز مى ميرند». پس عمر گفت: به خدا سوگند، گويى كه تاكنون اين [ آيه] را نخوانده بودم! 📚 تاريخ اليعقوبي: ج ۲ ص ۱۱۴ ؛ السيرة النبويّة لابن هشام: ج ۴ ص ۳۰۵ عن أبي هريرة، شرح نهج البلاغة: ج ۱ ص ۱۷۸ @Patoghedoostanha