| پاتـوق مهـدویون |
تنهاامامِزمین،مقتدایِشهر! تنهاچهمیکنی؟!توکجایی؟!کجایِشهر؟! توگریهمیکنیوصدایَتنمیرسَد، گُممیشود،صدایِگریههایِتودرخندههایِشهر... دلخوشنکنبهندبهیجمعه،خودَتبیا! بااینهمهگناه،نَگیرد،دعایِشهر... اینجا،کسیبرایِتوکارینمیکند... فهمیدهام،کهخستهشدی،ازادعایِشهر... گاهازنبودَنَت،مثلاگریهمیکنند! شرمندهام،منازاینکذبوادعایِشهر... هرروز،دیدهمیشَوی،اماکسیتورا، نشناخت،ایغریبهترینآشنایِشهر... جمعه،دوبارهآمدوبغضوفراقواشک، آقا! دلمگرفتهشبیهِهوایِشهر:)! "الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ" تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات التماسدعا