سیاهچاله افغانستان به قلم دکتر عماد آبشناس برخی معتقد هستند که جدید با طالبان قدیم فرق دارند و از نظر ایدئولوژی و تفکر متفاوت هستند و لذا نیاز نیست که خیلی از تسلط آنها بر واهمه داشت. اما به هر حال نباید فراموش کرد که طالبان، طالبان است و ایدئولوژی و تکفر چیزی نیست که طی چند سال تغییر کند و چه بسا حتی تفکر های رادیکال درون برخی عناصر طالبان امروزه بسیار شدید تر از بیست سال پیش شده باشد. چون طالبان طی بیست سال اخیر تحت فشار آمریکا و دولت مرکزی بود مجبور بود به نحوی ارتباط خود را با ایران بهبود بخشد و برخی عناصر و خانواده های فرماندهان طالبان رسما یا به شکل غیر رسمی به ایران گریختند، اما نکته قابل تامل در این است که آیا باور می کند اینها مهمان نوازی ایرانی را به یاد خواهند داشت؟ پس از تسلط طالبان بر مرزهای زمینی فیما بین ایران و افغانستان امروزه دیگر طالبان به امری واقع در جریان افغانستان برای ایران تبدیل شده که به هر حال ایران مجبور است با آن به نوعی کنار بیاید. البته اگر بحث فقط طالبان افغان باشند که شاید تصمیم گیری در مورد تعامل با آنها راحت باشد اما باید توجه داشت که تعداد زیادی از جنگجویانی که امروز زیر پرچم طالبان در افغانستان می جنگند جنگجویان خارجی هستند که هر کدام به دنبال هدفی غیر از افغانستان می باشند. از جنگجویانی که با ایران و شیعیان زاویه دارند تا جنگجویانی که با چین مشکل دارند تا جنگجویانی که با روسیه مشکل دارند تا جنگجویانی که با ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و پاکستان و هند و ... مشکل دارند. اینکه به یکباره بخش های بزرگی از افغانستان هم دست طالبان افتاده نیز خود مورد سوال است. قبل از اعلام تصمیم آمریکا برای خروج از افغانستان چیزی بیش از نیمی از خاک افغانستان دست طالبان بوده و امروزه بیش از 80 درصد ولسوالی هایی که به دست طالبان می افتد بدون جنگ و خونریزی به دست آنها می افتد. سوال در این است که بیش از 350 هزار نیروی آموزش دیده دولت افغانستان پس کجا هستند یعنی می شود باور کرد این نیروها توان مقابله با طالبان را ندارند؟ حداقل چند روز مقاومت. آمریکا فقط چیزی حدود 2500 نیرو در افغانستان داشت که در نهایت قرار است نیمی از آنها را از افغانستان خارج کند. یعنی باید باور کرد 1200 سرباز آمریکایی کل گیر کار طالبان بودند؟ این مسایل همه را به این سمت می برد که احتمالا کاسه ای زیر نیم کاسه است و آمریکایی ها در جلسات مکرر و پشت پرده خود با طالبان توافقاتی را انجام داده اند و همه این اتفاقات نتیجه این توافقات است. قطعا هم اگر اینگونه باشد هیچ توافقی که آمریکایی ها در آن دست داشته باشند به نفع ایران نخواهد بود. قطعا هم هدف این بوده و هست که دیگران را وارد سیاهچاله افغانستان کنند، سیاهچاله ای که به صورت تاریخی همه را بلعیده. توجه داشته باشید که سال 2011 میلادی هم آمریکایی ها اعلام کردند که نیروهای خود را از عراق خارج می کنند، البته آن زمان چیزی حدود 150 هزار نیرو در عراق داشتند نه 2500 نیرو. همین تیم ای که امروزه بر حکومت آمریکا مسلط است در آن زمان تصمیم گیرنده سیاست آمریکا در عراق نیز بود. آنها برنامه ریزی کردند تا بلا فاصله پس از خروجشان از عراق هرج و مرج بر عراق حاکم شود و داعش ظهور کند. دقیقا همین اتفاقاتی که امروزه در افغانستان رخ می دهد در عراق رخ می داد. یعنی ارتشی که آمریکایی ها مدعی آموزش آن بودند حاضر به جنگیدن نبود و مشاهده می کردیم مثلا 5000 نیروی داعش شهر موصل را که بیش از 50000 سرباز عراقی کاملا مسلح از آن حفاظت می کردند را تصرف می کردند. در حالی که یکی از اصلی ترین اصول جنگ این است که نیروهای مسلح تمام تسلیحات خود را از میدان خارج کنند و اگر هم نتوانند خارج کنند قبل از عقب نشینی نابود کنند، مشاهده می کردیم که ارتش عراق کل تسلیحات خود را برای داعش در مخازن با آدرس و نشانی باقی می گذاشت و از مناطق مختلف خارج می شد. بانک های عراقی هم صدها ملیون دلار پول نقد و طلا و ... را برای داعش می گذاشتند و می رفتند. نفت مناطق اشغال شده توسط داعش هم بلا فاصله توسط کمپانی های اسرائیلی و آمریکایی و ترکیه ای خریداری و صادر می شد و پول آن به صورت نقد در اختیار داعش قرار می گرفت تا در جنگ از آن استفاده کند. بعد مشخص شد که همه این مسایل توسط آمریکایی ها برنامه ریزی شده بود. حال مشاهده می کنیم اتفاقات مشابهی امروزه در افغانستان رخ می دهد. پایان بخش اول