⛱ یکی از چالش‌های پیش روی دیدگاه () آنست که – لااقل طبق یک برداشت رایج از آن – همه‌ اشیاء جهان را دارای می‌داند و پذیرش این نکته که صخره و خاک و دریا هم حس و حال درونی دارند، بسیار غیرشهودی و بعید می‌نماید. به نظر چالمرز البته این اشکال چندان جدّی نیست و همه تئوری‌های مربوط به آگاهی تا حدّی عجیب و غریب هستند. (Chalmers, 2015, Panpsychism and Panprotopsychism, p. 247) ⛱ در یک قرائت ضعیف از پنسایکیزم، تنها برخی انواع هویات بنیادین فیزیک (مانند کوارک‌ها و فوتون‌ها) ذهن‌مندی دارند. یک نسخه جایگزین هم البته یگانه‌انگاری مقوم‌پدیداری (protophenomenal) است که از ویژگی‌های مقوم‌پدیداری سخن می‌گوید: ویژگی‌هایی که هرکدام به تنهایی نه فیزیکی‌اند و نه پدیداری؛ ولی وقتی مجموعا و به شیوه‌ای خاص در یک سیستم قرار بگیرند می‌توانند ویژگی‌های پدیداری یا فیزیکی را بسازند. (ibid, 259) ⛱ بنابراین اگر مثلاً سنگ دارای آگاهی و نیست، بخاطر آنست که آن دسته ویژگی‌های مقوم‌پدیداری که زمینه‌ساز ویژگی‌های فیزیکی و ساختاری سنگ هستند، بنحوی با هم ترکیب نشده‌اند که منجر به پیدایش ویژگی‌های پدیداری بشود. (Alter & Nagasawa, 2015, Consciousness in the Physical World, Oxford University Press, p. 433) ⛱ یک مزیت یگانه‌انگاری مقوم‌پدیداری نسبت به یگانه‌انگاری پدیداری آنست که نسخه یگانه‌انگاری پدیداری از پنسایکیزم، تک‌تک ذرات بنیادین را دارای ویژگی مستقل پدیداری می‌دانست و با مواجه می‌شد: این‌که چطور ترکیب هزاران کیفیت پدیداری و هزاران فاعل پدیداری، منجر به شکل‌گیری یک کیفیت کلان پدیداری واحد و یک فاعل پدیداری یکتا می‌شود؟ (وقتی هر ذره دارای تجربه پدیداری مستقل باشد، از آن‌جا که تجربه پدیداری بدون فاعل معنا ندارد، پس تعداد بسیار زیادی فاعل پدیداری هم در لایه بنیادین هر تجربه کلان پدیداری، حاضر خواهد بود.) ⛱ حال اما نسخه مقوم‌پدیداری، تک تک ویژگی‌های مقوم‌پدیداری را دارای تجربه پدیداری نمی‌داند و صرفاً از نوع خاصی از چینش و ترکیب آن‌هاست که ویژگی کلان پدیداری پدید می‌آید. ⛱ البته یک اشکال مهم در برابر نسخه مقوم‌پدیداری همان اشکال رایج در برابر غالب تئوری‌های فیزیکالیستی است؛ اینکه تمام حقایق سطح فیزیکی با عدم ویژگی پدیداری هم تصورپذیر است. فلسفی در جهانی با قوانینی متفاوت از جهان ما وجود دارد که دقیقاً همین ویژگی‌های مقوم‌پدیداری و نوع چینش و ترکیب آن‌ها در من را دارا باشد، اما حالات پدیداری من را نداشته باشد. پس این ویژگی‌ها و نوع چینش آن‌ها برای ایجاد کافی نیست. @PhilMind