مجموعه احاديثي كه از منابع روايي براي سيد خراساني مي توان در نظر گرفت به شرح زير است ( قسمت اول ) :
1 - جابر از حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود:جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم كه خالى در كف دست راست خود دارد با بيرقهاى سياهى از طرف خراسان خروج ميكند كه شعيب بن صالح در جلو او خواهد بود و با اصحاب سفيانى جنگ كرده آنها را شكست ميدهد
فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 36
عقد الدرر /128 ، الحاوى 2/68 و ملاحم ابن طاووس /53 .
2 - سفيانى لشكرى بمدينه ميكشد و امر ميكند هر كسى را كه از بنى هاشم در آنجا باشد حتى زنهاى آبستن را بكشند، اين كار را بعلت آن ميكند كه يك نفر هاشمى با اصحاب خود از طرف مشرق خروج ميكند.
. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، متن، ص: 40- باب 108
3- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ياد بلائى كرد كه دچار اهل بيتش مىشود تا اينكه خدا مردى را با بيرق سياه از طرف مشرق بفرستد كسى كه آن بيرق را يارى كند خدا او را يارى ميكند و كسى كه نصرت آن را ترك كند خدا نصرتش را ترك ميكند، بعدا مىآيند نزد مردى كه نامش نام من است و او را سرپرست خود ميكنند و خدا او را يارى و تأييد مينمايد
. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، باب 100 متن، ص: 38
4- بنى فلان حتما سلطنت ميكنند وقتى سلطنت نمودند و كارشان باختلاف كشيد، پراكنده ميشوند و دولتشان از كف ميرود، تا آنگاه كه خراسانى و سفيانى يكى از مشرق و ديگرى از مغرب مانند اسبانى كه مسابقه ميدهند يكى از اين طرف و ديگرى از آن طرف سعى مىكنند زودتر وارد كوفه شوند! و نابودى بنى فلان بدست آنها خواهد بود. و يكنفر از آنها باقى نميماند.
. مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1012
5- امام محمد باقر(ع) : «ناگزير بني عبّاس بايد به حكومت رسند، پس چون به حكومت رسيدند و دچار اختلاف شدند و كارشان دچار از هم پاشيدگى شد ، خراساني و سفيانى بر ايشان خروج كنند، اين از مشرق و آن ديگر از مغرب و همچون دو اسب مسابقه به سوى كوفه از يك ديگر پيشى جويند.
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 366
6- دو لشگر آزادي بخش يماني. و خراساني همانند دو اسب مسابقه به دنبال يكديگر وارد مي شوند كه گرد راه بر سر و صورتشان نشسته و اسلحه چنداني بر تنشان ديده نمي شود ، ولي با ارده هاي آهنين و تيرهاي فولادين.... الزام الناصب ص 177 ، بشاره الاسلام ص 59
7- بعد از آن سفيانى هفتاد هزار لشكر بكوفه مىفرستد. آنها مردم كوفه را يا مىكشند يا دار ميزنند و يا اسير ميگيرند. در آن ميان چند لشكر از خراسان حركت كرده و با سرعت برق، منازل ميان راه را طى مىكنند. چند نفر از ياران قائم در ميان آنهاست. مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1018
8- سفيانى دستور كشتار اهل كوفه و مدينه را مى دهد . در همين وقت پرچم هاى سياه از خراسان مى آيند . فرمانده كل ، جوانى(جوانمردي) از بنى هاشم است كه در دست راستش خالى دارد . خدا كار و راهش را آسان و هموار مى كند . در «تخوم» خراسان نبردى خواهد داشت . سيد هاشمى روانه رى مى رود و مردى از بنى تميم را براى جنگ با امويان به طرف اصطخر مى فرستد كه به او شعيب بن صالح مى گويند . سفيانى، مهدى و هاشمى در منطقه « بيضاى اصطخر » به هم مى رسند . چنان نبردى ميانشان رخ مى دهد كه خون تا ساق اسب ها مى رسد ! ابن حماد /86
9-. سفيانى و پيروانش خروج ميكنند و قصدى جز كشتن و آزار اولاد پيغمبر و شيعيان آنها ندارد او يك لشكر بكوفه ميفرستد، و جمعى از شيعيان آنجا را ميكشد و گروهى را بدار ميزند، و لشكرى از خراسان آمده در ساحل شط دجله فرود مىآيند.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1001
الزام الناصب – جلد دوم – ص 130
10- آمدن سفيانى و يمنى و خراسانى در يك سال و يك ماه و يك روز مىباشد مانند گردن بندى كه دانههاى آن منظم و يكى از پى ديگرى است.
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1012
11-امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:. هنگامى كه قيامكننده در خراسان قيام كند و بر سرزمين كوفان و ملتان مسلّط شود و از جزيره بني كاوان بگذرد...
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 392
12- قيام قائم هنگامى است كه يكنفر در خراسان قيام كند و بر كوفه و ملتان. غالب گردد
مهدى موعود-ترجمه جلد سيزدهم بحار، متن، ص: 1016
#قسمت_اول
#خراسانی
ادامه دارد