🌷« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »🌷 📜 سپس او در آسمان را گشود و من به او سلام دادم و او پاسخ آن را داد و برای هم طلب مغفرت کردیم و گفت :»خوش آمدی ای برادر ناصح و پیامبر صالح! با همه‌ی آن‌ها دیدار و مصافحه کردم و وارد آسمان دنیا شدم ، همه‌ی ملائکه با چهره‌ای خندان و مژده‌ی خیر از من استقبال کردند به‌ جز یکی که بسیار غول‌پیکر، زشت منظر و عصبانی بود،همانند سایر ملائکه در حقّ من دعا کرد، امّا نه با خنده و روی گشاده ، پرسیدم : «ای جبرئیل! این کیست؟ من از آن ترسیدم»! گفت : «باید از آن بترسی، همه‌ی ما از آن می‌ترسیم ، این مالک و خازن جهنّم است ، تا به‌ حال هرگز نخندیده و از زمانی‌که خداوند او را بر جهنّم گماشته است ، روزبه‌روز خشم و غضبش نسبت به دشمنان خدا و گنهکاران بیشتر و بیشتر می‌شود ، خدا به دست او از دشمنانش انتقام می‌گیرد ، اگر پیش از تو با کسی خندیده بود ، یا بعد از این با کسی می‌خندید ، امروز با تو هم می‌خندید ، امّا او هرگز نمی‌خندد »، من به او سلام دادم او پاسخ سلام مرا داد و به من بشارت بهشت داد ، به جبرئیل که طبق فرموده‌ی خداوند ، در آسمان‌ها مورد اطاعت فرشتگان و امین است! (تکویر/۲۱) گفتم : «آیا به او امر می‌کنی جهنّم را به من نشان دهد»؟ جبرئیل به او گفت : «مالک! جهنّم را به محمّد ( صل الله علیه و آله ) نشان بده» ، او پوشش جهنّم را برداشت و دری از درهای آن را باز کرد ، آتشی از آن بیرون آمد و به آسمان زبانه کشید ، من بسیار ترسیدم و گمان کردم اکنون این آتش مرا دربر می‌گیرد ، گفتم : «ای جبرئیل! به او بگو پوشش آتش را بر روی آن بیندازد» و جبرئیل چنین کرد و مالک به آتش گفت : «برگرد» ، و آتش به‌جای خود برگشت ، جلوتر رفتم ، مردی بزرگ و درشت هیکل و گندم‌گون دیدم ، پرسیدم : «ای جبرئیل! این کیست»؟ گفت : «پدرت، آدم ( علیه السلام ) است» ، ناگهان نسل و ذرّیّه‌اش به او نشان داده شد و می‌فرمود : «روحی پاک و عطری خوشبو از کالبدی پاک»، سپس پیامبر ( صل الله علیه و آله ) سوره‌ی مطفّفین را از تلاوت کرد ؛ چنان نیست که آن‌ها درباره‌ی معاد می‌پندارند ، بلکه نامه‌ی اعمال نیکان در «علیّین» است! و تو چه می‌دانی «علیّین» چیست! نامه‌ای است رقم‌خورده و سرنوشتی است قطعی ، ( مطففین/۲۰ ) ، پس به همدیگر سلام داده و برای هم طلب مغفرت نمودیم ، آدم ( علیه السلام ) گفت : «خوش آمدی ای پسر صالح و پیامبر صالح و شایسته! که در زمان نیک و صالح مبعوث شده‌ای» ، سپس به فرشته‌ای از ملائکه برخوردم که در جایگاهی نشسته بود و همه‌ی عالم در میان دو زانوی او بود و در دستش لوحی از نور داشت که در آن چیزهایی نوشته شده بود و او در آن می‌نگریست و به راست و چپ و اطرافیان خود توجّهی نمی‌کرد و غمگین و حزین نشسته بود ، پرسیدم: «جبرئیل! این کیست»؟ گفت: «این ملک الموت است ، سخت‌کوش و جدّی در قبض ارواح» ، گفتم : «نزدیک‌تر برویم تا با او صحبت کنم» ، نزدیک شدیم و به او سلام دادم ، جبرئیل به او گفت : «این محمّد ( صل الله علیه و آله ) ، پیامبر رحمت است که خدا او را بر بندگان فرستاده ، او هم به من خوشامد گفت و با سلام و تحیّت از من استقبال‌کرد و گفت : «ای محمّد ! بشارت می‌دهم که من همه‌چیز را در امّت تو می‌بینم» ، گفتم : «سپاس خداوندی را که صاحب نعمت و احسان نسبت به بندگانش است ، این ناشی از فضل و رحمت پروردگارم نسبت به من است». جبرئیل گفت: «در عمل، او خشن‌ترین ملک است». پرسیدم: «آیا روح هرکس که تا به‌حال مُرده و یا بعد از این خواهد مرد، تو قبض می‌کنی»؟ گفت: «آری»! پرسیدم: «هر کجا باشند آن‌ها را می‌بینی و خودت مشاهده می‌کنی»؟ گفت : «آری»! ملک الموت گفت : «همه‌ی دنیا که خدا آن را برای من مسخّر کرده و مرا بر آن مسلّط داشته ، همانند درهمی در دست شخصی است که هرگونه بخواهد آن را می‌چرخاند ، هرروز پنج بار بر هر خانه‌ای سر می‌زنم و هرگاه صاحبان عزایی بر مرده‌ی خود بگریند به آن‌ها می‌گویم : برای او گریه نکنید، من بارها و بارها سراغ شما خواهم آمد تا هیچ‌ یک از شما باقی نماند» ، رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود : «مرگ ، بلایی برتر از همه‌ی بلاها است ، ای جبرئیل»! جبرئیل گفت : «آنچه بعد از مرگ وجود دارد خیلی بیشتر از مرگ سخت و ناگوار است» ، پیامبر (صل الله علیه و آله) فرمود : «سپس جلوتر رفتیم و گروهی را دیدیم که در برابر آن‌ها سفره‌هایی انداخته شده و در آن گوشت پاک و گوشت کثیف و ناپاک قرار داشت و آن‌ها گوشت پاک را رها کرده ، از غذای ناپاک می‌خوردند» ، پرسیدم : «این‌ها کیستند»؟ جبرئیل گفت: «این‌ها گروهی از امّت تو هستند که مال حرام می‌خورند ، سپس ملکی را دیدم که خلقت او بسیار عجیب بود ، نیمی از جسد او آتش و نیم دیگر یخ بود....... 🕋📖 کلام الله مجید 🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم🌷 ╭┅┅┅┅❀🌷📖🌷❀┅┅┅┅╮ https://eitaa.com/QURANHAGH ╰┅┅┅┅❀🌷📖🌷❀┅┅┅┅╯