روزی هشام ابن عبدالملک در طواف حج بود وبه خاطر انبوه جمعیت به سختی طواف میکرد کهناگهان فریادی زدند که علی ابن حسین ع وارد شدند مردم هم راه را برای ایشان باز کردند وایشان راحت طواف کردند این امر بر هشام که حاکم آن زمان بود بسیار گران آمد بعد از مراسم امام ع را دعوت کرد و گفت چرا از ما چیزی نمیخواهید امام فرمود برای کدام جهانم این جا یا آنجا هشام گفت آخرت که دست ما نیست حداقل این دنیا ..امام ع خم شدند و مقداری خاک و سنگ در دامنشان ریختند و مقابل هشام ایستادند تمام دامنشان پر بود از دّر و گوهر و جواهرات ..هشام و اطرافیان دهانشان باز ماند امام دامنشان را تکان دادند وخاک و غبار شد و فرمودند ما به شما هیچ احتیاجی نداریم حتی در این مادیات ...
شهادت امام همام حضرت علی اوسط زین العابدین . ورحمت الله و برکاته
تسلیت باد