══════════✦✧ ⃟ ⃟♥️ ⃟ ☎️ منم قبول کردم صرف نظر کردم از درخواستم رفتم براش بالش بیارم. تلفن زنگ زد، گوشی رو برداشتم سلام پروین خانم شمایی؟ آقا رضا چطورن؟ با علی آقای ما کار داری؟ گوشی خدمتتون... 📞 بیا علی، پروین خانم زن آقا رضای همکار، گوشی رو گرفت. بله ده دقیقه دیگه من اونجام.🏃‍♂ بله ... من میگم بریم خونه مامان، جون نداری الان پروین خانم زنگ زد به جون اومدی!😏 😞 آقای دکتر دیدین این خانمها رو به من ترجیح میده؟ گفتم نه. پس علت کجاست⁉️ ❍⇚پروین خانم از این جمله آمده تو از این جمله نمیای. پروین خانم چی خواسته بود گفته بود: آقا رضا نیست، بچه تب داره من شماره و آدرس یه درمانگاه رو میخوام.🤒🏥 ‼️ میگه اومدم، علت چیه ازش درخواست هم که نشده... 💥چون اگر الان بره و بیاد به اوج شکوه تامین میرسه چه بسا که پروین خانم هر جا که بشینه بگه... اگر نبود علی اقا... 🤔 شما چی میگی؟... میگی وظیفته... گفتم تو باشی چی میگی؟ گفت میگم: بدو علی این بچه تب داره 😇 شکوه تامین بهش میدی! شیرینی تامین بهش میدی! میگه نه... ✺نمونه سوم 😢 مادری اومد گفت دکتر پسر منو چیز خورش کردن. خانم این خرافات چیه میگی؟! گفت بچه من انقدر به بکر بودن دختر حساس بود که میگفت جایی که برای خواستگاری میریم خواستگار قبلی هم نداشته باشه...🙅‍♂ 👩‍👧‍👦 الان مصره یه خانمی رو براش بگیریم هفت سال از خودش بزرگتر دوتا بچه داره شوهر قبلیش هم معتاد بوده مطلقست. 🤦‍♀ میگه یا این یا مرگ. همه دخترای بکر رو هم گذاشته کنار. گفت خب چیز خورش کردن ┄┅─✵💝✵─┅┄ @Qazvintanhamasiri ┄┅─✵💝✵─┅┄