7.گرایش شدید به مصرف گرایی: تقویت روحیه مصرف گرایی، از عوامل مهم عدم گرایش به تولید است. زمانی که هر جنسی به سهولت در کشور وارد می شود، میل و رغبت به مصرف گرایی افزایش پیدا می کند. یکی از تبعات روانی مصرفگرایی این است که وقتی پدیدهای به هنجارها تبدیل میشود و مورد پذیرش عموم مردم قرار میگیرد، یک فشار هنجاری در جامعه و خانوادهها گسترش مییابد. در این حالت مردم خود را با همدیگر مقایسه میکنند و میکوشند در نیازها و رفع آنها با دیگران همسان باشند و رفتار یکدیگر را زیر نظر دارند و رفتار غیرجمعی را ناهنجار میپندارند. کار کردن روی نگرش افراد جامعه و تغییر آن به شیوه اصولی و منطقی، می تواند راهگشا باشد.
8.عدم آگاهی از مزایای تولید داخلی: کاهش تورم، اشتغال زایی، رشد اقتصادی و ... همگی از اهداف و آرزوهای دولت و ملت هستند. یکی از کارهای بسیار اساسی و حیاتی که می تواند این معضلات را حل کند، رونق تولید داخلی، و البته مصرف تولیدات داخلی توسط مردم است. آگاهی دادن به مردم در خصوص نقش و اهمیت فوق العاده رونق تولید داخلی، می تواند زمینه ساز تحرکی مهم در این حیطه باشد. از منظر برخی از روانشناسان، نوع دوستی منشا رفتار حمایتی است. آگاهی یافتن از این مساله مهم که حرکت در جهت تولید داخلی منجر به کمک به هموطنان در جامعه می شود، می تواند زمینه ساز این رفتار حمایتی شود.
9.راحت طلبی و گرایش به دریافت سود زیاد در قبال تلاش اندک: طبیعی است که حرکت تولیدی، نیاز به انگیزه، پشتکار، تحمل ناکامی، مسئولیت پذیری و ... داشته و دشواری های خاص خود را دارد. بنابراین، کسانی که انگیزه شان رفاه طلبی، سودجویی سریع و ... است، و تحمل ناکامی را ندارند، ممکن است ترجیح بدهند که سرمایه و توان خود را در زمینه های دیگری خرج کنند تا به منفعت های بیشتر و سریعتری دست یابند!(البته منفعت های ظاهری و مادی).
10.عدم مسئولیت پذیری نسبت به سرنوشت کشور: ملتی که اهدافی والا برای خود ترسیم کرده، و قصد دارد به آنها برسد، نسبت به سرنوشت کشور و مردمش، احساس مسئولیت می کند. این مسئولیت متوجه تک تک اعضای جامعه است، اما بسیاری چنین مسئولیتی را متوجه خود نمی دانند و با توجیه های گوناگون، فرار از مسئولیت را ترجیح می دهند. این در حالی است که همه ما نسبت به سرنوشت یکدیگر مسئولیت هایی داریم. در روانشناسی، هنجار مسئولیت اجتماعی به اعتقادی اطلاق می شود که افراد می بایست بدون توجه به تلافی به مثل، به دیگران کمک کنند، گرچه کمک شوندگان ناشناخته باقی بمانند. درواقع این کمک رسانی، پاسخی به ندای وجدان تلقی می شود و نه انتظاری برای جبران آن. تقویت احساس مسئولیت اجتماعی، راهی مفید برای ترغیب به تولید داخلی است.
11.نبود سیاست های تشویقی و تنبیهی مناسب: برای ترغیب سرمایه گذاری داخلی، از طرفی باید سیایت های تشویقی مناسبی اتخاذ نمود، تا سرمایه گذاران و کارگران در داخل کشور، به تولید ملی گرایش پیدا کنند؛ و از طرفی هم باید شرایط تنبیهی را برای کسانی که کارشکنی می کنند، فراهم نمود. فسادی که منجر به تنبیه قاطعانه مجرمین نشود، دردسرساز است. تشویق و تنبیه، چه به صورت مستقیم باشد، و چه به صورت جانشینی می تواند بر رفتار افراد اثرگذار باشد. البته باید ملاحظاتی را هم برای تشویق و هم برای تنبیه مؤثّر در نظر گرفت. رفتارهای مثبت باید با تقویت همراه شود، و این تقویت می تواند از نوع مثبت یا منفی باشد. بدین معنا که یک رفتار مثبت در صورتی که همراه با ارائه تقویت کننده مثبت باشد، تقویت مثبت است؛ و اگر همراه با حذف تقویت کننده منفی(محرک آزاردهنده) باشد، تقویت منفی است. در صورت به کار بردن صحیح اصول تقویت و تنبیه، می توان در رفتارها تغییر ایجاد کرد.
12.کمبود الگوهای مناسب و معرفی نکردن آنها در سطح گسترده: سرمشق دهی از عوامل بسیار تاثیرگذار در ترغیب دیگران است. یافتن الگوهای موفق سرمایه گذار و کارفرما و کارگر در کشور، و معرفی آنها به مردم، و آشنا کردن مردم با شیوه کار، مشکلات در مسیر راه، و موفقیت های آنان، یکی دیگر از عوامل مهم در ترغیب به تولید داخلی است. نظریه پردازان یادگیری اجتماعی(و همچنین شناختی-اجتماعی ها)، بر نقش الگودهی و نیز یادگیری مشاهده ای تاکید دارند. انسان ها از طریق مشاهده یاد می گیرند، و الگوهای مثبت و منفی، می توانند رفتارهای درست و نادرستی را به دیگران یاد بدهند. معرفی الگوهای رفتاری درست، و تقویت این رفتارها، در شکل دهی عملکردهای مثبت اثرگذار خواهد بود.
13.احساس ناتوانی در رقابت با محصولات خارجی: تصور کنید محصولی با کیفیت بالا در کشوری تولید می شود، و برند خاص شرکت تولیدکننده توانسته است اطمینان بسیاری از خریداران را به خود جلب نماید. حال، تولیدکننده ای قصد دارد در راستای تولید محصولات مشابه این شرکت فعالیت خود را آغاز نماید، اما در برابر این شرکت احساس ناتوانی می کند.