╭┅┈𑁍▹﷽◃𑁍╼┅╮ 𑁍▹ @Quran124 ◃𑁍 ╰┅╾┈ 𑁍▹ ◃𑁍┈┈┅╯ 💠نیاز روح به نیایش 🤲مروری بربرخی ازمضامین مناجات شعبانیه ⏬(قسمت نهم) 🖇 موضوع این قسمت: تنها وسیله ای که می توان در برابر معبود، اقرار کرد. 🎙 استاد صادقزاده ❀🌺✨🌺✨🌺❀ 💠 «وَ اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلِی وَ لَمْ يُدْنِنِی مِنْكَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسِيلَتِی» 🤲 [خدایا اگر اجل و مرگ من نزدیک شده و دیگر فرصت ندارم خرابکاری هایم را اصلاح کنم و خیلی آلودگی به بار آورده ام، اگر مرگم نزدیک است... ] چون می دانید برای نزدیک بودن مرگ لازم نیست آدم پیر باشد تا مرگش نزدیک باشد، هر کسی ممکن است در آستانه ی مرگ باشد. 🤲 خدایا اگر فرصتی برای جبران خطاهایم نمانده و مرگم نزدیک است و در طول عمر گذشته ام هم عملی از من سر نزده که من را به تو نزدیک کند، هر چه کردم خرابکاری و آلودگی و مایه ی سرشکستگی بود و من را از تو دور می کرد، نه فقط معصیت هایم، بلکه از طاعت هایم هم باید استغفار کنم، طاعت و معصیتم همه خرابکاری بود. 💠«مِن کُلِّ طاعَةٍ وَ مَعصِیَةٍ أستَغفِرُ اللهَ» 🤲 «از همۀ طاعاتی که انجام داده ام و از همه ی معصیت هایی که انجام داده ام از همه استغفار می کنم» آنهایی هم که فکر می کنم طاعت بوده، حالا که نگاه می کنم می بینم مایه ی شرمساری است. کجای این طاعت است؟! من در حضور تو ایستاده بودم مثلا داشتم با تو حرف می زدم و نماز می خواندم، حواسم در کوچه و بازار و پیش حسن و حسین و شهین و مهین بود! من باید از این نماز استغفار کنم یا به آن امید ببندم؟! 👈 خدایا اگر طاعات و معاصی من همه مایه ی سرشکستگی من مقابل توست، اما وسیله ای برای تقرب به سوی تو پیدا کرده ام و آن اقرار به گناهان و خطاها است. این گونه که می شود از قاضی وقت گرفت! یک متهم می گوید من می خواهم بیایم اعتراف کنم، آقای قاضی و بازپرس شما می خواهید آن همه زحمت بکشید و تجسس کنید تا اثبات کنید من مجرم هستم. خوب من کار شما را سبک می کنم، به من وقت بدهید من می خواهم بیایم همه ی اتهاماتم را بپذیرم. 🤲 خدایا اقرار به گناهان را می خواهم وسیله قرار بدهم بیایم پهلوی تو به بهانه ی این که اعتراف کنم و به این بهانه به تو نزدیک بشوم، و این واقعیت است که از عمل عبد هنری برنمی خیزد! از طاعت و عبادت عبد اثری حاصل نمی شود. کسی برای تقرب الی الله امید به طاعت و عبادت خودش نبندد! باید انجام بدهد، وظیفه اش است انجام بدهد، اصلا باید این قدر انجام بدهد تا بفهمد از اینها کاری بر نمی آید، والا با حرف که نمی شود! این قدر طاعت و عبادت تا آنجایی که رمق دارد به جا بیاورد تا به این برسد که از طاعت و عبادت او هیچ خاصیتی بر نمی آید و به این یقین کند. یقین کند که پیش خدا دست خالی است، این را باور کند؛ فقیری است که فقرش هم راه درمان و معالجه ندارد. یک فقیری حالا پول ندارد، کسی به او پول می دهد و از فقر نجات پیدا می کند، اما این فقیر هیچ راهی ندارد! تنها وسیله ای که می شود با آن به خدا نزدیک شد:👇 اعتراف به فقر، نیستی، گناه، خطا، قصور و تقصیر هاست. خدایا با این وسیله درِ خانه ی تو آمده ام و حالا می خواهم اقرار کنم. ادامه دارد...⬅️ ‎‎‎‎‎‎‌〰〰〰🌺🍃〰〰〰〰 تقدیمی👆 اندیشکده "علوم قرآن، عرفان، اخلاق و عقاید" وابسته به "دانشگاه ملی جهاد مجازی" ❀🌺✨❀❀❀✨🌺❀