قلم به صفحه نشست از غم تو گريان شد گرفت دم، به سروسينه زد پريشان شد به ياد قصه ي تخريب آستان بقيع دل تمام محبين ز غصه ويران شد بقيع جاي خودش را درون دل دارد بهشت ماست اگرچه به خاک يكسان شد گـرفت كافـري از خاک پاي زائر تو به محض ديدن اين غربتت مسلمان شد يكي مـزار كـريم و يكي مـزار كسي كه از مصائب تلخي هميشه نالان شد مـزار باقـر و صـادق كنار يكـديگـر مزار فاطمه پس از چه روي پنهان شد همان كسيكه به بيت علي اهانت كرد همان دليل جسارت به اين گلستان شد دلـم گـرفته به ياد همان امـامـي كه به دست مـردم نااهـل تيرباران شد ولي امان ز دمي كه تن عزيز خدا به دست مردم نامرد پست عريان شد : با بی کسی و غربت و غم می سازیم با شیون و آه دم به دم می سازیم سـوگـند به آن چـهـار قـبـر خـاکــی یک روز برایتان می سازیم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع) . @Quranahlebayt