﷽ اين نامه اى است که از بنده خدا على اميرمؤمنان(عليه السلام) به سوى اهل کوفه، گروه ياران شرافتمند و بلند پايگان عرب نگاشته شده است: من از جريان کار «عثمان» شما را آگاه مى سازم، آن چنان که شنيدن آن همچون ديدنش باشد; مردم به او عيب گرفتند و بر او طعنه زدند من در اين ميان يکى از مهاجران بودم که براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم و تغيير روشهاى نادرستش) نهايت کوشش را به خرج دادم و کمتر او را سرزنش کردم (مبادا مردم تحريک به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت در برابر او را به آخرين حد رساندند به گونه اى که) آسان ترين فشارى که بر او وارد مى کردند مانند تند راندن شتر بود و نرم ترين «حُدى ها»، سخت ترين آن بود (آوازى که شتر را به شتاب وا مى دارد و خسته مى کند) و از سوى عايشه نيز خشمى ناگهانى بود (که مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضد او شوريدند و او را کشتند (سپس) مردم بدون اکراه و اجبار بلکه با رغبت و اختيار با من بيعت نمودند. بدانيد سراى هجرت (مدينه) اهل خود را از جا کند و بيرون راند و آنها هم از آن فاصله گرفتند و (مدينه) همچون ديگى بر آتش در حال غليان است، فتنه بپاخاسته و بر محور خود در گردش است حال که چنين است به سوى امير و فرمانده خود بشتابيد و به جهاد با دشمنان خويش به خواست خداوند بزرگ، مبادرت ورزيد. @darolghoran_znu