معجزه سوم👇👇👇👇 طلا شدن ماسه و نيز از ابوهاشم جعفري نقل مي‌كند كه گفت: در خدمت امام هادي عليه السلام به بيرون سامرا رفتيم تا از برخي تازه واردان استقبال كنيم، دير كردند، براي امام عليه السلام فرش روي زين را انداختند، و حضرت عليه السلام روي آن نشست، من نيز از اسب خود پياده شدم و نزد حضرت عليه السلام نشستم، من در گفتگويم با او از تنگدستي و بدحالي خود شكايت كردم، حضرت عليه السلام، دست خود را زير ماسه برد، و چند مشت به من داد، و فرمود: با اين توانگر شو اي اباهاشم! و آنچه ديدي كتمان كن. من آن را با خود پنهان كردم، و برگشتم، و چون به آن نگريستم ديدم طلاي سرخي است كه همچون آتش مي‌درخشد، زرگري را به منزل آوردم، و به او گفتم: اين را ذوب كن و در قالب بريز، و او انجام داد و گفت: طلايي از اين بهتر نديده ام، شكل آن همچون ماسه بود، اين را از كجا آوردي؟ گفتم: اين را از قديم، داشته ايم. [۱] الخرائج و الجرائح ۲: ۶۷۴ ح ۳، اعلام الوري ۲: ۱۱۸، الثاقب في المناقب: ۵۳۲ ح ۱، كشف الغمة ۲: ۳۹۷، اثبات الهداة ۶: ۲۳۲ ح ۳۱، بحارالأنوار ۵۰: ۱۳۸ ح ۲۲. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادي؛ تهيه و تدوين گروه حديث پژوهشكده باقر العلوم؛ مترجم علي مؤيدي؛ نشر معروف چاپ اول دي ۱۳۸۴.