#زندگی_به_سبک_شهدا #شهید 🔖اسیر که نیاورده‌ام انگار نه انگار از جبهه رسیده است. از در که وارد شد، آستین‌ها را زد بالا و نشست کنار تشت لباس ها. گفتم: «کار شما نیست، کار من است! » خیلی جدّی گفت: «یعنی می‌خواهی بگویی این قدر دست وپاچلفتی ام؟! » گفتم: «نه بابا! می‌گویم این وظیفۀ من است! » زُل زد توی چشم هایم: «خانم جان! اسیر که نیاورده‌ام توی خانه ام! حالا بگذار این دو تکه رخت را هم ما بشوییم. » 📚افلاکیان خاکی