معرفی کتاب ساجی 🌱
بریده ای از کتاب:
یاد بچگیهایم افتادم که همیشه موهایم را میکشید و نمیگذاشت سوار موتورش شوم.
وقتی ازدواج کردیم گفت: "از بچگی دوستت داشتم."
پرسیدم: "پس چرا اون همه اذیتم میکردی و موهامو میکندی؟"
میخندید و میگفت: "اگر با من نبودش هیچ میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی!"
گفتم: "بهمن، حتماً باز مثل بچگی داری سربهسرم میذاری. میدونم از اینکه اذیتم کنی لذت میبری. باشه قبول. من حرفی ندارم. باز اذیتم کن. میدونم دوستم داری. میدونم اگر با من نبودت هیچ میلی، چرا ظرف مرا بشکست لیلی. باز ظرف منو بشکن. باز قلب منو بشکن. حالا دیگه قلبم جای تو و بچههای توست. باشه. همهچی قبول. اما بیا و برگرد. من و بچهها دلمون برات تنگ شده؛ برای چشمای سیاه و قشنگت، برای اون شونههای قوی و پهنت، برای اون قد و بالای بلندت که هر چی میپوشیدی تو تنت مینشست."
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_بهمن_باقری 🕊🌱
#همراه_شهدا 🏴