راننده سریع سرعتش را کم کرد و گفت: من دیگه این‌جا رو حفظ شده‌م! خیر ندیده‌ها‌ این جا دوربین گذاشتن! جریمه‌مون می‌کنن...! نگاه کردم به رابطه‌ ی خودم و خدا! پیش خودم گفتم همه‌ی زندگی رو بی‌ ملاحظه‌ی این که منو می‌بینه ویراژ دادم! حتی بعضی وقتا زدم جاده خاکی! کی و کجا بیاد این جریمه‌ها را صاف کنم باهاش،خودش می‌دونه و خودش باید رحم کنه... ‌ « اَلَم یَعلَم بِاَن الله یَری » « آیا او (انسان) نمی داند که خداوند (همه اعمالش را) می بیند؟ »