و روی حالت گذاشتم و کنار در قایمش کردم و به گفتم : +عزیزم پیش اون داروخونه یک لحظه صبر کن اون دوتا داخل ماشین تنها شدن از عمد یکمی کارم رو طول دادم بعدش سوار ماشین شدم و بدون اینکه متوجه بشن رو برداشتم . تا رسیدن به خونه دل تو دلم نبود و موقعیتی که تنها شدم رو گوش دادم و وقتی حرفاشون با خواهرم رو شنیدم چشمام سیاهی رفت و … ❌ https://eitaa.com/joinchat/904921429Cd28fff2656😔