استرس عجیبی داشتم چند وقتی بود حالم خیلی بد بود...
با نمایان شدن دو خطقرمز روی بیبیچک
زیر پاهام خالی شد و با زانو افتادم زمین...😭😭
قطرههای اشک بیصدا روی گونهام میریخت
و چقدر توی این لحظه بیکس بودم!
بیکس؟😢
نه الان یه بچه توی وجودم بود!
یه بچه که پدرش کسی بود که عاشقش بودم!
یه بچه که پدرش، ما رو رها کرد و رفت😔
بدون اینکه خبر داشته باشه که پدر شده
حالا باید چیکار میکردم؟
نگهش میداشتم؟☠☠
یا....😱😧🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/3830645553C061c6d6782
👆❤️🔥سرگذشت تلخ و درد ناکم رو نوشتم بیا بخون😔👆🔥