نه سالم بود که خواهرم ازدواج کرد
رابطه خوبی با دامادمون داشتم مثل برادر نداشتم دوستش داشتم ....❤️🔥
وقتی 18سالم شد متوجه نگاه های بد دامادمون شدم اول توجهی نمیکردم اما وقتی میدیدم پیش من یه جور هست و پیش خواهرم طور دیگری سعی کردم دیگه بهش محل نذارم....😔
تا اینکه یه روز وقتی پدر و مادرم به مسافرت کاری رفته بودن شهر دیگه
دامادمون وارد خونه شد و گفت پدرو مادرت تصادف کردن با من بیا تا بریم بیمارستان....😢
وقتی به خودم اومدم دیدم کنار یه خونه خرابه نگه داشت و ......😰💔👇
https://eitaa.com/joinchat/3830645553C061c6d6782سرگذشت زندگی دردناک منو بخونین 😭😔