تازه عروس بودم❤️‍🩹🥺 با کلی دعوا مرافعه من و مهدی تونستیم بالاخره باهم ازدواج کنیم،اما نزاشتن! درست شب عروسی تو آرایشگاه منتظر بودم که خبر آوردن یه از خدا بی خبر مهدی رو بخاطر چک برگشتی گرفت و انداختتش تو زندان⛓ ترسیدم تنهایی بدو رفتم سراغش و به دست و پاش افتادم تا مهلت بده جورش میکنیم ولی اون با لبخند چندشی گفت بجای بدهی باید..😱🔥 https://eitaa.com/joinchat/2402419479C537eee0e8e 💥بخاطر عفت و آبروم مجبور شدمو گلدون برداشتم و کوبیدم تو سرش❤️‍🔥 روایت کاملاً واقعی از زندان زنان⛓⚖