7.12M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
من پریچهره دختر ۱۴ ساله هستم.. بعد از این که برادرم پسر خان و کشت منو خون بس کردن ؛ دادن به مرد مسن بد قیافه که ازدیدنش عق میزدم،مادر شوهرم وهووم بلاهایی سرم آوردن که نگو،هروز باید از دستشون عذاب میکشیدم یه روز بخاطر گناه نکردم ،شوهرمومادرشوهرم منو به قصد کشت زدن ،بعد منو انداختن بیرون از عمارت 🥶 من از بی کسی خودمو کشون، کشون به خونه پدرم رسوندم،ولی اونجا بدتر بود. پدر،مادرم وبرادرام خیلی بد تر منو زدن ،طوری که بچه مو سقط کردم ،وقتی منو اونا تو اون شب سرد سوزناک با اون همه خونریزی بیرون انداختن .دیگه گفتم من میمیرم. ولی زهی خیال باطل ،بعد از این که منو بیرون انداختن جایی به غیر از عمارت نداشتم که با اون حالم خودمو به سمت عمارت کشوندم که احساس کردم کسی سمت من اومد، اون برادر شوهر مجردم بود یکدفعه تو حالت بی هوشی خسرو برادر شوهرم منو بغل کردوبرد خونه...😱🔥🔥 https://eitaa.com/joinchat/2238644862C21d298c044 وای خدای من اون کاری بامن کرد که تو خواب هم نمی‌دیدم.