🪆یه پیرزنه از روستا میاد شهر که تخم مرغاشو بفروشه.🌻 یه سوارکار با اسب رد میشه میزنه به سبدش و تخم مرغاش میشکنه…سوارکار میگه ننه بگو تخم مرغات چندتا بود تا پولشو بدم. پیرزنه میگه: وقتی دوتا دوتا میذاشتم یکی اضافه میومد، سه تا سه تا هم یکی، چهارتا چهارتا هم یکی، پنج تا پنج تا هم یکی، شش تا شش تا هم یکی، ولی هفت تا هفت تا که میذاشتم اضافه نمیومد.
تخم مرغاش چندتا بودند ❓❓🧐🧐🧐
https://eitaa.com/joinchat/2670068018C8a8f279f8c