◼️ متن املا از درس در بازار تا حلزون
شماره ۸👉❌👉❌
محمّد از بنّا، نجّار ،نقّاش، کفّاش و قنّاد خیلی تشکّر کرد.
صدف دست و صورت خود را با صابون مخصوص به خود می شوید
آذر از سفر دلپذیر خود به مازندران خیلی لذّت برده بود.
ثریّا چند ثانیه فکر کرد و گفت: نور ماه در شب مثل نور خورشید در روز باعث روشن شدن زمین می شود.
علی و معصومه بعد از درس معلّم وسایل خود را جمع می کنند.
وقتی حلزون احساس ترس می کند، همه ی بدنش را داخل صدف می برد.
این کانال را به دیگران معرفی کنید👇
مختاررحیمی(راهبرآموزشی)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/Rahimi98