🔴 آیا تشکیل ناتوی عربی ممکن است؟/1 🔻این روزها منطقه ما شاهد ترافیک سفرهای مختلف دیپلماتیک است که نشان می‌دهد تحولات سیاسی و امنیتی در سطوح بالایی در حال شکل‌گیری است. اگر نگاهی به روندهای دیپلماتیک در منطقه داشته باشیم و سفرهای صورت گرفته در طول یکی دو هفته گذشته را بررسی کنیم شاهد شکل‌گیری افق جدیدی در سطح تحولات دیپلماتیک هستیم. نخست باید به سفر محمد بن سلمان به مصر، اردن و ترکیه اشاره کرد. بن سلمان در حالی به اردن و ترکیه رفت که در هر دو کشور متهم به حمایت از کودتا شده بود. از سوی دیگر، امیر قطر هم در سفری مهم و قابل توجه راهی مصر شد. صهیونیست‌ها هم سفرهایی به امارات، عربستان و ترکیه داشتند و دست آخر هم شاهک اردن سفری به ابوظبی داشت. 🔻در سطوح غیرعلنی و در حوزه امنیتی هم سفرهای اعلام‌نشده متعددی در سطح منطقه صورت گرفته که همه نیازمند بررسی دقیق هستند. در ادامه این سفرها باید به سفر وزیر امور خارجه روسیه به تهران و امروز هم به سفر مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران اشاره داشت. در طول روزهای آینده شاهد ملاقات‌های سطح بالای دیپلماتیک هم در منطقه خواهیم بود، اما آنچه در این سفرها قابل توجه بود، سفر بن سلمان به ترکیه و سفر تمیم بن حمد به مصر بود که این طرف‌ها به مدت هفت سال در یک جنگ سرد و گاه گرم با هم در منطقه درگیر بودند. 🔻هر چند به نظر می‌رسد که آشفتگی اقتصادی در کشورهای مصر، اردن و ترکیه عاملی شده تا سران سه کشور ثروتمند امارات، قطر و عربستان با رهبران این سه کشور دیدار کرده و در بالاترین سطح ممکن هم مورد استقبال قرار بگیرند، اما شواهد و قرائن به ما می‌گوید که منطقه شاهد یک جابجایی سخت و پیچیده در حوزه راهبردی است و این سفرها در واقع مقدمه‌ای برای رسیدن به مرحله جدید در راستای ایجاد ساختاری امنیتی در منطقه با مدیریت امریکا جهت برجسته کردن نقش رژیم صهیونیستی در معادلات امنیتی، اقتصادی، نظامی و سیاسی آسیای غربی است. این سفرها پیش از سفر تعریف شده رئیس جمهور امریکا صورت می‌گیرد و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. 🔻آنچه در این سفرها (به جز سفر امیر قطر به مصر) مورد کاوش قرار گرفته و ابعاد آن نیز تا حدودی رسانه‌ای شده، موضوع بحث تقابل این کشورها با ایران است. طرف امریکایی پیش از سفر به منطقه با گسیل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تهران آخرین برگه شانس خود برای رسیدن به توافق را به آزمون گذاشت اما خوش‌بین‌ترین تحلیلگران هم نمی‌توانند برآورد کنند که آیا آنچه طرف امریکایی مطرح می‌کند قابلیت توافق دارد یا نه. به صورت مشخص، چون طرف مشورت امریکایی‌ها لابی صهیونیستی، لابی سعودی و امارات است و آن‌ها اطلاعات خود را از این محور می‌گیرند، هیچ انتظاری از رسیدن به توافق با شرایط امریکایی‌ها نمی‌توان داشت. 🔻با این حال، آنچه از تبلیغات این روزهای محور عربی – عبری در منطقه می‌توان برداشت کرد، حرکت آن‌ها در یک فضای تعریف‌شده مبتنی بر تعیین یک راهبرد جدید توسط اتاق‌های فکر در واشنگتن است که این اتاق‌های فکر هم معمولا از تل‌آویو موارد خود را دریافت می‌کنند و به همین دلیل همیشه در نهایت ناکام می‌مانند. تازه‌ترین راهبرد این اتاق‌های فکر، تشکیل یک محور نظامی(به قول خودشان دفاعی!) در برابر ایران است. حرف نهایی این فکر را می‌توان در سخنان شاه اردن پیدا کرد که در دیدار با محمد بن زاید خواهان تشکیل ناتوی عربی شد اما اگر به پیشینه این راهبرد نگاه کنید باید نوشته‌های رسانه‌های رژیم صهیونیستی را به یاد بیاورید که پیش‌تر مدعی ایجاد یک سپر دفاعی با مشارکت کشورهای عربی در برابر ایران شده بودند. 🔻اینکه تا چه اندازه این سپر دفاعی کارآ و قابل اتکا باشد، خود یک مساله است اما ایده تشکیل یک ناتوی عربی!! یک موضوع و مساله تازه نیست و بیش از چهار دهه است که توسط کشورهای مختلف عربی مطرح شده اما هیچ‌وقت به نتیجه نرسیده و هیچ‌گاه هم به سرانجام نخواهد رسید. با این حال، این سوال مطرح می‌شود چرا آن‌ها در چنین شرایط زمانی اقدام به طرح این موضوع کرده و دنبال چه چیزی هستند؟ پاسخ به این سوال حلال بسیاری از مسائل دیگر خواهد بود. اگر بپذیریم که کشورهای عربِ قرار گرفته در محور امریکا و رژیم صهیونیستی از خود اختیاری در حوزه دفاعی و نظامی ندارند، آنگاه نتیجه را متوجه خواهید شد. در واقع، این موضع‌گیری‌ها و این سخنان به اعتبار اتاق‌های فکر امریکایی-اسرائیلی برای تحت تاثیر قراردادن ایران در سیاست‌های منطقه‌ای خود و همچنین ایجاد یک ابزار جدید چانه‌زنی در اختیار طرف امریکایی جهتِ نتیجه‌گیری در مذاکرات هسته‌ای است.⬇️