شاید با شکوهترین دوران زندگی سعید را بتوان در چند روزی که بر تخت بیمارستان غرق در خون آرمیده بود دانست. در این ۲۴ روز سرشار از زندگی بود و با وجودی که هفت گلوله ژ۳ تقریباً جای سالمی در دست و پا و شکم او باقی نگذاشته بود عجیبترین مقاومتها را در برابر زخمهایی که منافقین آمریکایی بر بدنش وارد کرده بودند از خود نشان میداد. به طوری که تعجب کادر پزشکی را بر انگیخته بود.
در عین همین مقاومت سرسختانه بیشترین ارتباط را با معبود خود بر قرار میکرد و از طریق همین ارتباط بیشترین نیرو را میگرفت، با اینکه شکم روزهدارش را سه تیر و دست و پایش را با چهار تیر مجروح کرده بودند به
غیر از لبخند چیزی بر لبانش نقش نبست.
هیچگاه از درد نمی نالید و در همان حال به پدر و مادر و اطرافیان خود روحیه میداد و وضع خود را از نظر پزشکی برای ایشان تشریح میکرد.
در همین حال بیشترین دعا را به درگاه خدا میکرد چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و
هر زمان که او را به اتاق عمل میبردند و یا پانسمان زخمهایش را عوض میکردند زمزمه میکرد: یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله و صدای امن یجیباش آنچنان بلند و با صلابت بود که همه را سخت تحت تاثیر قرار می داد.
در روزهای آخر برای اطرافیانش از چشمه و باغی صحبت میکرد چیزی که آن را در ده قدمی خود احساس میکرد و آرزوی ملاقات آن میعادگاه را داشت.
#شهید_سعید_کبگانیان
#کبگان #دشتی
#تهران
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir