#خاطرات
🔰 خاطره آیت الله
#علی_اکبر_رشاد ازشکل گیری تشکل ها و محافل مبارزان انقلابی در نقاط مختلف شهر تهران
💢 گروه گروه جوان هایی بوند که فعالیت می کردند و با ما مرتبط بودند و به مناسبت های مختلف با آن ها جلسه داشتم و با برخی حتی جلسات منظم هفتگی داشتم؛ غالباً شب های جمعه از قم به تهران می آمدم و در قالب هیات و جلسات تفسیر با ایشان در ارتباط بودیم؛
💢 آرام آرام که شرایط مناسب تر می شد و اطلاعیه و بیانیه های حضرت امام(ره) میرسید بین آنها توزیع میکردیم با بعضی مراکز آن زمان امکاناتی فراهم شده بود اطلاعیه ها را بصورت استنسیل و فتوکپی تکثیر می کردیم؛
💢 اگر در یک مسجدِ گمنام، در انتهای یک کوچه بن بست، ده بیست نفر نوجوان و جوان را دو هم جمع می کردیم، انگار دنیا را به ما دادند، گرچه همینطور هم بود یعنی همین گروه های جوان تبدیل شدند به یک جبهه و همین قطرات بدل شد به یک سیل خروشان!
💢 در مسجدی منبر می رفتیم شب اول صحبت می کردیم شب دوم مأمورین مطلع می شدند به آنجا می آمدند. حضور پیدا میکردند، کنترل می کردند و منتظر بودند که ما بیاییم؛ یک مرتبه می دیدند بالای منبر هستیم ولی متوجه نبودند که ما مثلاً پشت وانت که با یک برزنت هم پوشیده شده بود آمدیم و از درب زنانه وارد شده و یاالله یالله گویان بالای منبر رفتیم. گاهی منتظر بودند تا از منبر پایین آمدیم ما را دستگیر کنند یک مرتبه آخر منبر روضه بود و چراغها خاموش می شد با لباس شخصی بیرون می زدیم و اینها متحیر بودند که کجا رفت!
💢 ایام خوب و روزگار خوشی بود، بعدها همین جوانان در نهادهای انقلاب وارد شدند بسیاری از آنها شهید شدند و بسیاری هم در سپاه، در کمیته انقلاب اسلامی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و بیشتر و مخصوصاً در جهاد سازندگی آن زمان وارد شدند و خیلی موثر بودند. بعضی از آنها هم به موقعیتهایی رسیدند و مسئولیت های عمده ای در کشور برعهده گرفتند؛
⚜️ بیشتر بخوانید:
🌐
rashad.ir/?p=4264
🆔
@Rashad_ir