رستگاران
من هرگزنباید به پدرتون اهانت می کردم.... اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد و من به تک تک او
بسم الله❤️ سلام خدمت همگی☺️🌸 رفقا این قسمت اخر با نویسندگی بود...😔 واقعا حیفه اگرکه ازدستش بدید خصوص وقتی که داستان واقعی باشه و نویسنده‌اش هم یک شهید🌹 میتونین این رمان رو با هشتگ👇🏻 توی کانال پیداکنیدو برای دوستاتون هم بفرستید😍 واینکه تصمیم گرفتیم که بخاطر اشناشدن با شهید ایمانی هر روز بخشی از خاطرات خودشون که توی وبلاگشون منتشر میکردن رو توی کانالمون هم به اشتراک بزاریم..☺️💐 ممنون از صبروحوصلتون🙏🙏