❤️شَـــهــیــْـد یٌــوســـف ڪـلاهـــدوز❤️ 💠غـٌـــــرور💠 🍂 حــصر آبادان شڪـستــہ شد و غنایم و اسرای زیــادی به دست نیـروهای اسلام افتاد. ڪــلاهــدوز در آن روزها مــسایل را در منطقه از نزدیک پیگیری می کرد و برای ارائه گزارش به شورای عالی دفاع به تهران می آمد . یک شــب قبل از عزیمت به تــہـران، حدود ساعت دوازده نیمــہ شب با تلفن زنگ زد. از خواب بیدار شدم. وجودش ســراپا شــور و اشتــیاق بود. گفــت: « به همه برادران سپاه اسلام سلام برسان و بگو که ما دستهای غیبی خداوند را بر بالای سر رزمندگان دیدیم و فتح الهی را از نزدیک شاهد بودیم. بگو که این پیروزی را خدا به واســـطه همان نماز شبها و توسلها نــصیبمان کرد. بگو پارسایان شب باشند و شیران روز، بگو اینها همه اش نتیجه تقوا و توکل و تلاش صادقانه بود. مبادا دچار غرور شوید، ارتباط خودتان را با خدای سبحان قوی کنید … »‌ بعد تعریف کرد که چطور دو نفر از آر.پی.جی زنها در یک عملیات افتخاری به قلب یک ستون از تانکهای دشمن زده بودند و آنها آنقدر وحشت زده بودند که همگی خود را تسلیم کردند . صدایی هنوز در گوشم می پیچد که پشت سر هم تأکید می کرد، مبادا دچار غرور بشوید ! مبادا دچار غرور بشوید ! 🍂 مــنبع : ڪـــتاب شهید یــوسف ڪلاهدوز کتاب هاله‌ای از نور، ص75📚 🕊🌷شادی روح شهید صلوات🕊🌷 💠 رستگار باشید👇 📡 @Rastegaran_313 ایتا 📡 @Rastegaran_12 سروش