امسال سال اولی بود که اعتکاف میرفتم. حس عجیبی داشتم وفکر میکردم که نتوانم سه روز دوری از خانواده و بدون گوشی را تحمل کنم و نتوانم بخوبی اعمالش را بجا بیاورم. فکر میکردم که سر گروه هایی که گزاشتن، خیلی سخت گیر باشند ولی انطور که فکر می کردم نبود بر خلاف تصورم خیلی مهربان و خوش اخلاق بودند و با همه شوخی و بازی می کردند. من تا به حال در هیچ مراسمی گریه نکرده بودم و فکر نمیکردم که انجا هم گریه کنم ولی بر خلاف تصورم در مراسم هایی که برگزار کردند و همینطور وقتی پرچم امام حسین(ع)و حضرت رقیه(س)و امام رضا(ع) را اوردند گریه ام گرفت. روز اخر شد و گفتند همه باید وسایل خود را جمع کنید و به خانه خود بروید، ولی دلم نمی خواست که از انجا بروم چون در این سه روز حس خیلی خوبی داشتم و تا به حال به چنین مهمانی نرفته بودم، مهمانی ای که برای ورد به ان از زیر قران رد میشدی،مهمانی ای که در ان هیچ وقت احساس تنهایی نمی کردم. در این سه روز توانستم رفتار و افکار بد خود را کنار بزارم و به خدای خود نزدیکتر شوم. 📡 @Rastegaran_313