💐🍃 ۲۶ آذر 1346 مقارن با سوم ماه مبارك رمضان در يكي از محله هاي قديمي آران (محله چهار سوق) در خانواده اي مذهبي و مؤمن كودكي پا به عرصه وجود نهاد. پدرش كه مربّي و قاري قرآن و از دوستداران و ذاكران اهل بيت(عليه السلام) بود نام فرزندِ زيبا صورت و نيك سيرتش را علي اصغر نهاد. گوشت و خون اين نوزاد با آيات الهي پرورش يافت و مادرش آن گاه كه زمزمة لالائي مي خواند سرود عشق و ايثار و كربلائي شدن را با عشق و محبّت خـدا در گـوش نوزادش نجوا مي كرد. 💐🍃 عشق به اهل بيت(عليه السلام) را از همان آغازين سال هـاي عمرش نشان مي داد. پدر گرامي اش مي گويد: « در يكي از روزهاي عزاداري حضرت ابا عبدالله (عليه السلام) پسرم را كه روي دوش خود گذاشته بودم به هيئت رفتم، عزاداران همه به سر و سينه مي زدند، متوجه شدم كه نگاه ها به طرف ما معطوف گرديده، خوب كه دقت كردم ديدم فرزند خردسالم علي اصغر نيز به سرو سينه مي زند. اين در حالي بود كه كمتر از دو سال سن داشت ». 💐🍃در سن شش سالگي پا به عرصة فراگيري علم در مدرسة 17 شهريور آران نهاد. پس از اتمام دوران ابتدايي به علت وضع اقتصادي خانواده از ادامه تحصيل باز ماند و به كسب و كار پرداخت. با آغاز جنگ تحميلي بارها اقدام به ثبت نام نمود، ولي به علت كمي سن از اعزام وي ممانعت كردند. بالاخره به با دست بردن در شناسنامه و زياد كردن سن، از طريق جهاد سازندگي اعزام و به عنوان نيروي امدادگر در عمليات والفجـر 8 شـركـت نـمود. پـس از آن بـارها از طريق بسيـج و سپـاه پاسـداران به صحنـه هـاي جنـگ اعـزام شـد. «» ╭┅──🍀🌻🌺🌼🍀─┅╮ https://eitaa.com/Ravie_1370 ╰═━⊰🍀🌻🌺🌼🍀⊱━═╯🦋🦋