🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۹۴🌷 ثروتمند خودخواه بنی اسرائیل: آیات 76 تا 82 این سوره، در باره‏ ی مرد بسیار ثروتمندی به نام «قارون» سخن می گوید. معروف است که او پسرعمو یا پسرخاله‏ ی حضرت موسی بود و در ابتدا، از پیروان آن حضرت محسوب می شد؛ امّا چرخ روزگار، او را به ثروت هنگفتی رساند؛ تا آنجا که برای حمل کلید گنج هایش، چند فرد نیرومند را استخدام کرده بود! ولی او به جای شکرِ این نعمت، راه کفر و ناسپاسی را پیش گرفت. بر اساس این آیات، او نه تنها به نیازمندان کمک نمی کرد و واجبات مالی اش را نمی پرداخت، به قوم خود ظلم و ستم می کرد و با خودنمایی و فخرفروشی و به رخ کشیدنِ دارایی اش به مردم بینوا، بر زخم هایشان نمک می پاشید! افراد باایمان و خردمند بنی اسرائیل، با دیدن این وضعیت، زبان به نصیحت او گشودند که این‏ قدر به خاطر مال و ثروتت سرمست نباش؛ زیرا خدا افراد مغرور و سرمست را دوست ندارد. آری، سرمستی از مال و ثروت، بیماری روحی خطرناکی ست که انسان را از توجّه به شخصیت خویش و خودسازی و پاک کردن جان از بدی ها غافل می کند و پیوسته او را به بازی و سرگرمی با زرق و برق دنیا می کشاند. در روایتی از امام صادق(ع) می خوانیم که خدا به موسی فرمود: «برای زیادی ثروت سرمستی مکن و در هیچ حالی از یاد من غافل مشو؛ زیرا [سرمستی از] مال فراوان، گناهان را به فراموشی می سپارد، و غفلت از یاد من، دل ها را سنگ می کند.» نصیحت دومِ افراد باایمان به قارون این بود که با آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را طلب کن و بهره ات را از دنیا فراموش مکن. آنان به او یادآوری کردند که دارایی اش، امانتی از سوی خداست که به زودی از او گرفته می شود و او باید در این فرصت کوتاه، با دادن صدقه و کمک به دیگران، از آن برای آباد کردن خانه‏ ی آخرتش استفاده کند؛ زیرا آنچه از این دارایی برای او باقی می ماند، همان بهره ای است که در جهان نامحدود آخرت خواهد داشت، و لذّت جویی های دنیایی او سرانجام به پایان می رسد. امیر مؤمنان علی(ع) فرموده است: «دارایی حقیقی تو از دنیا، چیزی است که با آن جایگاه ابدی ات را آباد می کنی. » البتّه نه تنها مال و ثروت، بلکه هر آنچه انسان دارد، امانت الهی است و او باید نهایت تلاش خود را برای آبادسازی آخرتش با این امانت ها به کار گیرد. در حدیثی از امیر مؤمنان می خوانیم: «از این غافل مشو که سلامت، نیرو، آسایش، جوانی و نشاطت را برای به دست آوردن آخرت به کار گیری .» توصیه‏ ی دیگر افراد باایمان به قارون این بود که همان طور که خدا بدون منّت و بی آن که استحقاقش را داشته باشی، به تو لطف و نیکی کرد، تو نیز بی منّت به دیگران لطف و نیکی کن (وَ اَحسِن کَماِّ اَحسَنَ اللهُ اِلَیکَ). به راستی این جمله چقدر زیبا و دل نشین است! کمی بیندیشیم که خدا چگونه و چه بسیار به ما لطف کرده، و ما هیچ استحقاقی برای این همه نعمت نداشته و نداریم؛ ولی او بدون منّت و بی آن که از او طلبی داشته باشیم، باران نعمت هایش را بر ما باریده است. پس ما نیز با روی گشاده و بی آن که منّتی بگذاریم، باید به هم نوعان نیازمند خود نیکی و از ایشان دلجویی کنیم.