هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم همه با هم وسط خطبه‌ی من خندیدند نسخه‌ی کودک بی‌ شیر مرا پیچیدند حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود کتنش تیر نمی‌خواست نسیمی بس بود 🍃 🌼 🍃