پدر مسعود قبل از اينكه خبر شهادت فرزندش را بشنود، دريافته بود كه او شهيد شده است. چنان كه مى ‏گويد: «موقعى كه مسعود شهيد شده بود خانواده در اهواز بودند و من خودم به آقاى حلاّجيان مراجعه كردم و سؤال كردم كه فرزندم كجاست؟ ايشان در جواب گفتند: حاج مسعود رفته است خطّ. شب هنگام موقع خواب او را ديدم كه گفت: ساكم در قسمت پرسنلى لشكر است و مقدارى وسايل و وصيّت ‏نامه ‏ام پيش آقاى مراد نژاد است و هنگامى كه صبح از خواب برخاستم، گفتم كه مسعود شهيد شده است و  وقتى نزد آقاى حلاّجيان و مرادنژاد رفتم، آنها شروع به گريه كردند و اين خبر را دادند.» او خود را در كنج قفس زندانى مى ‏دانست و بالأخره پرواز ابدى نصيبش شد. http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4