رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
زندگینامه شهید مرتضی کریمی شالی به روایت حاج رجبعلی کریمی شالی، پدر شهید یک بسیجی با جاذبه بالا دوران کودکی و نوجوانی او در مسجد، بسیج و هیئت سپری شد. در همان دوران در کنار آموزش‌های دینی و فرهنگی، آموزش رزمی نظامی را نیز آغاز کرد. او هرگز بسیج را رها نکرد؛ همیشه می‌گفت: «با شهیدان پیمان بسته‌ام که تا آخر نگذارم پرچم مبارزه بر زمین بیفتد.» خستگی‌ناپذیر بود؛ با همه مشغله‌هایی که داشت و دائم در مأموریت و در شهرستان‌های مختلف اما از کار فرهنگی هم غافل نبود. یکی از خصوصیات بارز و قابل توجه شهید مرتضی کریمی شالی ارتباط قوی او با جوانان بود. دغدغه‌اش نیز همین بود که نسل جوان از مسجد و مراکز مذهبی و هیئت دور نشوند. هم از این رو، با جوانان انس داشت و سعی می‌کرد تا آنها را به این مراکز جذب کند. می‌گفت دشمن در کمین است و اگر ما جوانان را رها کنیم معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا کنند. مرتضی جاذبه بالایی داشت؛ این جذابیت از اخلاص و اخلاق خوبش می‌آمد. با مردم به نیکی رفتار می‌کرد. ما تا مدت‌ها بعد از شهادتش از برخی کارهای او بی‌اطلاع بودیم. خانواده‌هایی که بعد از شهادت مرتضی به منزل ما می‌آمدند، می‌گفتند «مرتضی عزیز ماست... بچه‌های ما را او نجات داد و از مسیر انحراف به مسیر حق هدایتشان کرد...» شهید کریمی‌شالی با رفتار خوبش، بسیاری از جوانانی که با آنها برخورد داشت را جذب اسلام و انقلاب کرد. بعد از شهادتش، یک مادر پیر به ما گفت که تنها فرزندش در اعتیاد گرفتار شده بود و داشت از دست می‌رفت، اما مرتضی بود که او را از منجلاب مواد مخدر بیرون کشید و زندگی بخشید. یکی از این جوانان، «شهید مجید قربانخانی» است؛ جوانی که در یک قهوه‌خانه کار می‌کرد و مسیری نادرست را در پیش گرفته بود، اما بعد از برخورد و ارتباط با مرتضی، زندگی‌اش متحول شد. دوستی مجید با شهید کریمی‌شالی باعث شد تا به هیئت و بسیج برود. مجید قربانخانی آن‌قدر در عشق به جهاد و ولایت غرق می‌شود که در نهایت، همراه مرتضی به سوریه می‌رود و در کنار او به شهادت می‌رسد. اخلاق مرتضی به‌گونه‌ای بود که هرکس با او همکلام می‌شد، شیفته‌اش می‌شد. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°❄️🕊❄️°•-꧂❁•