🌺دل نوشته یکی دیگه ازطلاب حوزه علمیه ریحانه الرسول علیهاالسلام🌺بسم الله رب الصدیقین🌷 روزای سرد زمستونی تنهایی ثبت نام کردم برا حوزه کسی نبود باهام بیاد دختر ۱۶ ساله بره یه جایی که تاحالا نرفته و اصلا مسیرهارو هم نمیشناسه... شب مصاحبه ام خوشحال بودم، از ته دلم، اما خانوادم میگفتن حوزه ممنوعه برات نمیری هرچی ما گفتیم همونه. یه سیلی هم قشنگ خورد ور چشم چپم و من رفتم توسل کردم به حضرت زهرا علیهاالسلام که اگه واقعا شیعه بودن حقه من برم حوزه ... روز اول حوزه بود همه بچه ها با شادی و خنده وارد میشدن دوستای قدیمی احوالپرسی و روبوسی میکردن و فضای خنده بود که من با گریه و بغض شدید وارد حوزه شدم بچه ها یه جوری تعجب کنان انگار که چیشده نگام میکردن نمیدونستم چیکار کنم یه گوشه نشستم گریه کردم که یه فرشته نجات اومد دستم رو گرفت برد اتاق دفتر گفت چرا گریه میکنی🥰 گفتم که پدرم گفته برو انصراف بده نرو حوزه بیا برو مدرسه ات راهی که میری اخرش چیزی نداره برات تو فرق داری تو دختری نمیتونی خلاصه گفت منتظرتم دم در تا برگردی و بگی انصراف دادی فرشته نجاتم بهم گفت نگران نباش خدا بزرگه و منو دلداری داد و اشکام رو پاک کرد و الان فکر میکنم میبینم معجزه ها و توسل ها واقعی شدن و خواب نبوده و من یک طلبه ام و امیدوارم بتونم بار این لفظ سنگین رو به دوش بکشم. @dokhtaranehozeh_reyhanehbeheshti