هزار زخم تنت را هَزار خواهم شد
نمی دانم چه سوزی بود از عشق تو در سرها
که دل ها می زند پر در هوایت چون کبوترها
به خون پاک خود خطی نوشتی از فداکاری
کز آن حرفی نمی گنجد به دیوان ها و دفترها
اگر هر منبر از وصف تو زینت یافت، جا دارد
که از خون تو پا بر جای شد محراب و منبرها
بنازم همرهانت را که افتادند چون از پا
طریق عشق را مردانه طی کردند با سرها
نمی دانم چه آیینی ست دنیای محبت را
که خواهرها نمی گریند بر مرگ برادرها
پدرها شسته دست از جان به آب دیدۀ طفلان
خضاب از خون فرزندان خود کردند مادرها
فدای پرچم سرخ تو ای سردار مظلومان
که می لرزد ز بیمش تا ابد کاخ ستمگرها
مطلب مشابه: متن درباره حضرت زینب (س) با 60 جمله و دلنوشته زیبا
متن و شعر مناجاتی با امام حسین
گفتگو و مناجات با امام حسین (ع)
تو مپندار كه من غیر تو دلبر گیرم
بیوفایی كنم و دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
كفنی پاره كنم زندگی از سر گیرم
فصل خزان، جمالت، لطف بهار دارد
یاد رخت صفای صد لاله زار دارد
روزی که من نبودم مهر تو کرد بودم
روزی که من نباشم دل با تو کار دارد
ای یار عیسوی دم! بی یار نیست یکدم
هر کس که در دو عالم مثل تو یار دارد
بگذار از تو گویم بگذار با تو باشم
گل با همه لطافت، الفت به خار دارد
چون ماه بر فروزد کی آتشش بسوزد؟
آن کاو ز خاک کویت بر رخ غبار دارد
نه با شب است کارش نه روز می شناسد
آن کاو ز موی و رویت، لیل و نهار دارد
شش گوشۀ مزارت در وسعت دل ماست
بالله قسم مزارت در دل مزار دارد
از آب دیدگانش دوزخ شود گلستان
هر کس کز آتش تو در دل شرار دارد
با کرده های زشتم سر تا قدم بهشتم
زوار کربلا کی وحشت ز نار دارد؟
“میثم”! ز میثم آموز آیین دوستی را
کاو وصف دوست بر لب، بالای دار دارد
تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین
رابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسین
خانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب من
من که از داغت عزادارم چه غم دارم حسین
تو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچ
تا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسین
جان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکن
تا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسین
ای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشی
گر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسین
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین
«کشتی شکست خورده ی» موج فرات ها!
ارکان آسمان به تو دارد ثبات ها
ای مبتدا بهِ همه ی خیرها حسین!
ای منتهی الیهِ تمام نجات ها
باید که در کتابت شأنت درخت ها
مثل قلم شوند و سواحل دوات ها
کردند تعبیه به سر شیعه در ازل
با لطف چشم های تو عین الحیات ها
وقتی سه بار روی زبان برده می شوی
تغییر می دهی همه ی التفات ها
من تشنه ی همیشگی روضه ی توام
بیزارم از شنیدن لاتائلات ها
«صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین»
عیسی دمش به لطف تو دارد حیات ها
بی روضه و عزای تو بر باد می روند
«آتوا الزکوة» ها و «أقیموا الصلوة» ها…
متن و شعر مناجاتی با امام حسین
درد و دل با امام حسین
فصل خزان، جمالت، لطف بهار دارد
یاد رخت صفای صد لاله زار دارد
روزی که من نبودم مهر تو کرد بودم
روزی که من نباشم دل با تو کار دارد
ای یار عیسوی دم! بی یار نیست یکدم
هر کس که در دو عالم مثل تو یار دارد
بگذار از تو گویم بگذار با تو باشم
گل با همه لطافت، الفت به خار دارد
چون ماه بر فروزد کی آتشش بسوزد؟
آن کاو ز خاک کویت بر رخ غبار دارد
نه با شب است کارش نه روز می شناسد
آن کاو ز موی و رویت، لیل و نهار دارد
شش گوشۀ مزارت در وسعت دل ماست
بالله قسم مزارت در دل مزار دارد
از آب دیدگانش دوزخ شود گلستان
هر کس کز آتش تو در دل شرار دارد
با کرده های زشتم سر تا قدم بهشتم
زوار کربلا کی وحشت ز نار دارد؟
“میثم”! ز میثم آموز آیین دوستی را
کاو وصف دوست بر لب، بالای دار دارد
تا به دل عشق تو را دارم چه غم دارم حسین
رابطه با کربلا دارم چه غم دارم حسین
خانه ات آباد باد ای بی کفن ارباب من
من که از داغت عزادارم چه غم دارم حسین
تو هزاران یار داری من ولی غیر از تو هیچ
تا به دربار تو جا دارم چه غم دارم حسین
جان زهرا مادرت ای شاه مایوسم مکن
تا بگویم ادعا دارم، چه غم دارم حسین
ای که تو دست نوازش بر سر حُر می کشی
گر چه من بارِ خطا دارم، چه غم دارم حسین
آمدم امروز عهدی با تو بندم سیدی
من به عهد خود وفا دارم چه غم دارم حسین
هر کسی با دلبری نازد در این شش روز عمر
من چون تو دلربا دارم چه غم دارم حسین