🔷 ‏ 🔷💯 فلسفه دیگر این است که اگر انسان غرق در لذات مادی حتی لذات حلال شود، در همین دنیا از لذات معنوی محروم می‌شود . ما یک سلسله لذتهای معنوی داریم که معنویت ما را بالا می‌برد. برای کسی که اهل تهجّد و نماز شب باشد، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد. آن لذتی که یک نفر نمازشب‌‏خوان حقیقی و واقعی از نماز شب خودش می‌برد، از آن‏ اسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اتوبُ الَیه‏ ها می‌برد، از آن‏ الْعَفْو گفتن‌‏ها و یاد کردن و دعا کردن‌‏های حداقل چهل مؤمن می‌برد، و آن لذتی را که از آن‏ یا رَب یا رَب‏ گفتن‌‏ها می‌برد هیچ وقت یک آدم عیاش که در کاباره‏‌ها می‌گردد احساس نمی‌کند. لذت آن نماز شب‏خوان خیلی عمیق‌تر، نیرومندتر و بخش‌‏تر است. اگر ما خودمان را غرق در لذات مادی دنیا کنیم، مثلاً سرشب بنشینیم دور هم و شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً هم نکنیم که حرام است، صرفاً شوخی‌های مباح بکنیم، و بعد سفره را پهن کنیم و آنقدر بخوریم که به قول طلبه‌‏ها حتّی‏ اذا بَلَغَ الْعِمامَةَ به عمامه برسد، نفس کشیدن برایمان دشوار شود، فکر و مزاج خودمان را خسته کنیم و بعد مثل یک مرده بیفتیم در رختخواب، آیا در این صورت پیدا می‌کنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان‏ یارب یارب‏ بگوییم؟ اساساً بیدار نمی‌شویم و اگر هم بیدار شویم درست مثل مستی که چند جام شراب خورده است تلوتلو می‌خوریم. پس اگر انسان بخواهد لذتهای معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چاره‌‏ای ندارد جز اینکه از لذتهای مادی و جسمانی کسر کند. علی علیه السلام سحر که بلند می‌شد حال عجیبی داشت؛ وقتی نگاهش به آسمان پرستاره خدا می‌افتاد چنین می‌خواند: انَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْارْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ لَایاتٍ لِاولِی الْالْبابِ. الَّذینَ یذْکرونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعوداً وَ عَلی‏ جُنوبِهِمْ وَ یتَفَکرونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الْارْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَک فَقِنا عَذابَ النّارِ [1] به خدا قسم لذاتی که یک مرد با ایمان در آن وقت شب- که بلند می‌شود و چشمش به آسمان پر ستاره می‏‌افتد و این چند آیه قرآن را که صدای هستی است و از قلب وجود برخاسته است می‌خواند و با هستی هم‌صدا می‌شود- احساس می‌کند، برابر است با یک عمر لذت مادی در این دنیا. یک چنین آدمی نمی‌تواند مثل ما زندگی کند، نمی‌تواند سر سفره شام بنشیند و در حالی که ظهر غذاهای سنگین، انواع گوشتها، روغنهای حیوانی و نباتی، انواع شیرینی‌ها و انواع محرّک اشتهاها خورده است، تازه مقداری سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک بشود. این روح خودبه خود می‏‌میرد. این آدم نمی‌تواند در نیمه‌‏های شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمی‌تواند از عبادت لذت ببرد. لهذا کسانی که چنین توفیقاتی داشته‌اند- و ما چنین اشخاصی را دیده‌ایم- به لذتهای مادی‏ای که ما دل بسته‌‏ایم هیچ اعتنا ندارند. چه مانعی دارد که من ذکر خیری از پدر بزرگوار خودم بکنم. از وقتی که یادم می‌آید (حداقل از چهل سال پیش) من می‌دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‏‌گذاشت و نمی‌گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد. شام را سر شب می‌خورَد و سه ساعت از شب گذشته می‌خوابد و حداقل دو ساعت- و در شبهای جمعه سه ساعت- به طلوع صبح مانده بیدار می‌شود و حداقل قرآنی که تلاوت می‌کند یک جزء است؛ و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‌خواند! حالا تقریباً صد سال از عمرش می‌گذرد و هیچ وقت من نمی‌بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد. و همان لذت معنوی است که اینچنین نگهش داشته. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند. یک نامادری داشته که به او خیلی ارادتمند است و می‌گوید که او خیلی به من محبت کرده است؛ شبی نیست که او را دعا نکند. یک شب نیست که تمام خویشاوندان و ذی‏‌حقّان و بستگان دور و نزدیکش را یاد نکند. اینها دل را زنده می‌کند. آدمی که بخواهد از چنین لذتی بهره‌مند شود، ناچار از لذتهای مادی تخفیف می‌دهد تا به آن لذت عمیق‌تر الهی معنوی برسد. 📚استاد مطهری، احیای تفکر اسلامی، ص98،99،100 ✨ 💠 @RoozieHalal 💠