🔸مخالفتهایی از خود بنی امیه در پی قتل امام حسین (ع)
[امام حسین (ع)]در عاشورا فرمود که اینها مرا خواهند کشت، اما من امروز به شما میگویم که بعد از کشتن من اینها دیگر نخواهند توانست به حکومت خودشان ادامه دهند، آل ابی سفیان دیگر رفتند. آل ابوسفیان که خیلی زود رفتند، بلکه آل امیه نتوانستند به حکومت خود ادامه دهند، ... حکومت بنی امیه بعد از قضیه کربلا دائماً متزلزل بود. چه اثری از این بهتر و بیشتر که در میان خود بنی امیه مخالف پیدا کرد؟ اینها نیروی معنویت را میرساند.
🔹[برادر ابن زیاد]
همین ابن زیاد با آن شقاوت، برادری دارد به نام عثمان بن زیاد. عثمان آمد به برادرش گفت: برادر! من دلم میخواست تمام اولاد زیاد به فقر و ذلت و نکبت و بدبختی دچار میشدند و چنین جنایتی در خاندان ما پیدا نمیشد.
🔹[مادر ابن زیاد]
مادرش مرجانه یک زن بدکاره است. وقتی که پسرش چنین کاری را کرد، به او گفت: پسرم! این کار را کردی ولی بدان که دیگر بویی از بهشت به مشامت نخواهد رسید.
🔹[برادر مروان]
مروان حَکم، آن شقی ازل و ابد، برادری دارد به نام یحیی بن حکم. یحیی در مجلس یزید به عنوان یک معترض از جا بلند شد، گفت: سبحان الله! اولاد سمیه (یعنی اولاد مادر زیاد)، دختران سمیه باید محترم باشند ولی آل پیغمبر را تو به این وضع در این مجلس حاضر کردهای؟! آری، ندای حسینی از درون خانه اینها بلند شد.
🔹[زن یزید]
داستان هند، زن یزید را هم شنیدهاید که از اندرون خانه یزید حرکت کرد و به عنوان یک معترض به وضع موجود به سوی او آمد و یزید مجبور شد اصلًا تکذیب کند، بگوید اصلًا من راضی به این کار نبودم، این کار را من نکردم، عبیدالله زیاد از پیش خود کرد.
🔹[پسر یزید]
...پسرش معاویة بن یزید- که خلیفه و ولیعهد اوست و معاویه ایناوضاع را برای اینها تأسیس کرده بود- بعد از چهل روز رفت بالای منبر و گفت: ایهاالنّاس! جدّ من معاویه با علی بن ابیطالب جنگید و حق با علی بود نه با جدّ من، پدرم یزید با حسین بن علی جنگید و حق با حسین بود نه با پدرم، و من از این پدر بیزاری میجویم. من خودم را شایسته خلافت نمیدانم و برای اینکه مثل گناهانی که جدّ و پدرم مرتکب شدند مرتکب نشوم، اعلان میکنم که از خلافت کناره گیری میکنم. کنار رفت. این نیروی حسین بن علی علیه السلام بود، نیروی حقیقت بود. در دوست و دشمن اثر گذاشت.
📚شهید مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۲۶
√
@Roshangari_ir | روشنگری