اللهم عجل لولیک الفرج
خاطره...
عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد.
به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب می شود.»
در جوابم گفت:« خدا نکنه ننه، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی! الهی که ننه صدام شهید بشه که اینجور بچه های مردم رو به کشتن می ده!»