نگاهی به گزارش کیهان از حادثه مرگ جهان پهلوان
در هجدهم دی ۱۳۴۶، خبر مرگ جهان پهلوان غلامرضا تختی پس از عمری مبارزه در میدان ورزش و سیاست و نیز در پی سالها سکوت خبری و رسانهای، بار دیگر در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت. هنوز ساعاتی از انتشار این خبر نگذشته بود که نشریه توفیق در صفحه اول خود تیتر شبههبرانگیز «تختی را خودکشی کردند» را زد. البته کمتر کسی در جامعه آن روز این خبر را باور کرد. پخش وسیع و سریع خبر خودکشی او تأملبرانگیز بود و بیتردید ساواک در این ماجرا دست داشت. انعکاس مطبوعاتی این رویداد هم عجیب بود. روزنامه کیهان در کمتر از دو ساعت از زمان وقوع حادثه تا انتشار روزنامه، گزارشی از چگونگی کشف جسد، ورود مأموران و پیدا کردن دستنوشتههای تختی در جیب و کمد و لباس او را منتشر کرد که خود سؤالبرانگیز بود. روزنامهها و دستگاه تبلیغاتی رژیم درست از لحظه کشف جسد، به شرح مفصل ماجرای عدم موفقیت تختی در ازدواج و اختلاف و درگیری او با همسرش پرداختند و از تمام امکانات خود برای دامن زدن به این شایعه بهره بردند. آنان با مربی تختی، حبیبالله بلور مصاحبهای تلویزیونی ترتیب دادند تا علت خودکشی او به عنوان یک مرد مذهبی و سنتی را ازدواجش با زنی تحصیلکرده، مدرن و امروزی معرفی کنند!
همانگونه که اشارت رفت، روزنامه کیهان مرگ تختی را با حواشی آن در همان روز در صفحه اول با عنوان: «غلامرضا تختی خود را کشت!» همراه با دستنوشتههای او در تقویم جیبیاش و کاغذهای هتل چاپ کرد. جالب این که بین گزارش ساواک و خبرنگار کیهان نقاط مشترک زیادی، از جمله قطعیت در خودکشی تختی و دلایل آن وجود دارند. البته تناقضاتی هم در چگونگی کشف جسد وجود دارند.
روزنامه کیهان در ادامه، محتوای نامههای تختی و وصیتنامه و یادداشتهای متعدد تختی را منتشر میکند. تمام مطالب کیهان در اثبات خودکشی نگاشته شد. سؤال اصلی اینجاست که چگونه خبرنگار کیهان اجازه یافته است از یک حادثه که برای مأموران آگاهی در وهله نخست میتوانست یک رخداد مشکوک به نظر آید- مگر پس از بررسی ادله و شواهد و قرائن خلاف آن ثابت شود- بدون کمترین شک و تردید، یک خودکشی ترسیم کند؟ چگونه یک خبرنگار در جیبهای متوفی جستوجو کرده و از متن نامههایی که روی میز و گوشه و کنار هتل بوده، اطلاع حاصل کرده و آن را در روزنامه همان روز و تنها ساعتی پس از کشف جسد به چاپ رسانده است؟ سرعت انتشار خبر خودکشی تختی، جداً سؤالبرانگیز است. اگر حادثه مشابهی در جای دیگر و برای فرد دیگری اتفاق میافتاد، باز چنین سرعتی در اطلاعرسانی وجود داشت؟ آیا اگر امروز حادثه مشابهی رخ دهد؛ بهرغم پیشرفت امکانات رسانهای و... یک خبرنگار میتواند جزئیات حادثه را به این گستردگی و سرعت منتشر کند؟ حداکثر اینکه خبر حادثه را در صفحات رویی روزنامه که در آخرین ساعات چاپ میشوند درج و مشروح آن را به روزهای بعد موکول میکنند.
فرض بگیریم جسد کشف شده مربوط به شادروان غلامرضا تختی نبوده است و از طرفی فرض بگیریم اساساً جسدی مجهولالهویه در یک حادثه رانندگی در کنار خیابان پیدا شود. آیا با توجه به نحوه کار کارآگاهان پلیس، خبرنگاران اجازه دارند همراه و همزمان با پلیس وارد ماجرا شوند و حتی قبل از انگشتنگاری و سایر بررسیها درباره موضوع اعلام نظر کنند؟ یا به محل جنایت یا خودکشی یا هر عنوان دیگر سرک بکشند و متن کامل وصیتنامه و دستنوشتههای منسوب به یک متوفی را قبل از روشن شدن اصل واقعه و اینکه آیا نوشتهها دستخط او بوده یا خیر ببینند؟ نحوه عمل خبرنگار کیهان نشان میدهد که گزارش خبرنگار یاد شده اگر یک رپرتاژ آگهی از جانب دستگاه ساواک نبوده باشد، قطعاً کمال همکاری در تدوین آن از سوی ساواک به عمل آمده است. چگونه ممکن است یک خبرنگار تا ریزترین مسائل یک حادثه را فقط دو ساعت بعد از آن حادثه بهطور کامل در یک روزنامه سراسری درج کند؟
در این گزارش خبرنگار از محل استقرار اتومبیل جهان پهلوان تختی، پنچری چرخ عقب آن، وجود اسلحه شکاری در آن و سه فشنگ خفیف در جیب تختی و دهها مسئله ریز و درشت دیگر اطلاعات ارائه میکند. معلوم نیست به فرض قبول نقل قول اول، این اطلاعات چگونه در مدت کوتاه دو ساعت پس از کشف جسد در ساعت ۱۰ صبح به دست آمده است.
نکته دیگر این است که از زمان کشف جسد تا زمان اطلاع دادن به خبرنگار کیهان و آمدن او فرصتی از دست نرفته بود، در حالی که خانواده تختی در ساعت یک بعد از ظهر از واقعه مطلع شدند. همه میدانند در هتلها یک کلید مادر وجود دارد که همه اتاقها را میتوان با آن باز کرد، بنابراین نیازی به شکستن در اتاق نبوده است.
منبع:
جوان آنلاین
Javann ir/003zNL