📛حفظت شیئا و غابت عنک اشیاء 🔹در باب اظهار نظر مهدی نصیری تحت عنوان شیعه مذهب عقل و عدل است همچنان که امامین صادقین علیهم السلام عقائد و کلام اهل سنت را از مزخرفات بنی اسرائیلی نجات دادند عقائد و کلام شیعه هم اگر تابع منطق فهم معصوم نشود به انحاء دیگری سر از جاهایی در می آورد که کمتر از اراجیف بنی اسرائیلی نخواهد بود. 🔸در کتب کلامی درباب حسن وقبح افعال دو نظریه اساسی مورد بررسی قرار می گیرد و همگان در مطالعه این دو نظریه باید یکی از این دووجه را انتخاب کنند. هرچند که برخی نظرات دیگر هم مطرح است اما دعوای اصلی بین این دو دیدگاه مطرح بوده است. 1⃣حسن و قبح ذاتی است، نظریه امامیه 2⃣حسن و قبح فرمایشی است، نظریه اشاعره حسن وقبح فرمایشی که به اشاعره نسبت داده می شود مردود است به این معنا که: ما هیچ درکی از حسن و قبح نداشته باشیم و صرفا با فرمان الهی بفهمیم که فلان کار خوب است یا بد است. اما از سوی دیگر معنای درک از حسن وقبح هم الزاماً به این معنا نیست که پس ذاتی است یعنی چیزی درعرض توحید است. ادراکات فطری همچون حسن عدل و قبح ظلم مفاهیم پیشینی نیستند که ذاتهایی در عرض توحید باشند. بلکه مفاهیمی هستند که به تبع توحید و شرک حسن وقبح پیدا می کنند. معنای فألهمها فجورها و تقواها گواه این است که خوبی ها و بدیها در فطرت انسانی از طرف خدای متعال به وی الهام شده است که اگراین درک فطری و سرمایه اولیه درفطرت انسانی نهادینه نشده بود عقل انسانی هیچ درکی از خوبی ها و بدیها نمی توانست پیدا کند. اما معنای این جمله این نیست که این حسن وقبح فطری اصل بر توحید باشند و توحید فرع بر اینها یا لااقل در عرض این مفاهیم باشند. در واقع اگر یک حسن و قبح ذاتی هم وجود داشته باشد حسن توحید و قبح شرک است که ذاتی است؛ باقی مفاهیم اخلاقی هم تابع و فرع بر توحید و شرک هستند. بنابراین معنای درک فطری و عقلی به این معنا نیست که ذاتی و چیزی در عرض توحید باشند به این معنا که ما همچنان که ماموریم خدا را عبادت کنیم درعرض او باید الهه‌گانی همچون صدق و عدل و وفا و را نیز در عرض خدای متعال عبادت کنیم که اگر این چنین باشد چه فرقی بین ما و مشرکین و بت پرستان وجود دارد؟ آنان نیز در کنار خدا بتهایی داشتند که حسن و قبح‌شان ذاتی خودشان بوده ربطی به خدا نداشته وهمچنان که موظف بودند به خدا معتقد باشند به تعظیم این بتها هم موظف بودند ما هم همچنان که عقلمان میگوید خدا را عبادت کن از سوی دیگر فرمان می دهد که الهه‌گانی همچون صدق و وفا و عدل نیز وجود دارند که حسن و قبح شان ذاتی خود شان است و ربطی به توحید ندارد. اگر درک ما از توحید این است ماشاالله به این درک مشرکانه فاخر.. ثانیاً: معنای اینکه مرحوم کلینی در تبویب روایات از عقل و جهل شروع کرده هیچ دلیل عقلی وجود ندارد که عقل مقدم بر توحید و ولایت است همچنان که راویان دیگر تبویب های متفاوتی داشتند. ثالثاً: عقل اصلاً نمی تواند خارج از ولایت حاکم بر جامعه و تاریخ عمل کند یعنی با ارتکازات اجتماعی و تاریخی عملکرد عقل متفاوت می شود. مطالب تفصیلی بماند برای بعد. حجةالاسلام داود حیدری 💠 کانال روحانیت بیدار https://eitaa.com/joinchat/1737359374Cff4fcf53b3