از هول حلیم ادغام در بازار جهانی
۱- جواد کریم قدوسی نماینده جبهه پایداری در مجلس یازده شهریور از ظریف درباره چهار دوتابعیتی تیم مذاکره هستهای سوال کرد. ظریف پاسخ داد: جز خدمت چیزی از این افراد ندیدم، وطنپرستی و حمایت آنها از منافع ملی جای تردید ندارد. یکی ازین چهار نفر محمد علی شعبانی است.
۲- شعبانی کارآموز سابق شورای ملی ایرانیان آمریکا یا نایاک در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) است. او همان سال به اسراییل سفر کرد و با نهادها و افراد بسیاری از جمله مئیر جاودانفر دیدار کرد. (مئیر جاودانفر در پاسخ به این رشته توییت، امروز این مساله را تایید کرد). «برغم سفر به اسراییل و کارآموزی در نایاک»، شعبانی به استخدام پرستیوی درآمد.
۳- شعبانی ۱۳۹۰ به ایران برگشت و «برغم سفر به اسراییل و کار در نایاک» کارمند آقای روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و سردبیر نشریه انگلیسی مرکز شد. شعبانی پس از انتخاب آقای روحانی توانست اعتماد افراد بسیاری از جمله درونی ترین حلقههای اطراف روحانی و ظریف را جلب کند
۴- شعبانی سال۹۱ به لندن برگشت. هرچند پس از انتخاب روحانی بارها به ایران سفر کرد. او تلاش زیادی برای جلب اعتماد نزدیکترین حلقه خانوادگی رییس جمهور ایران و نزیک شدن به خویشان روحانی در لندن کرد. مقصر خانواده روحانی نبود. تیتر «سردبیر مجله مرکز تحقیقات» اعتماد هرکسی را جلب میکرد
۵- شعبانی اخیرا تلاش زیادی برای فروش سرویس و خدمات و اطلاعات خودش به موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک یا WINEP کردهاست. WINEP به صورت رسمی از نزدیکترین موسسات به لابی اسراییل یا AIPAC است. مهدی خلجی هم در WINEP کار میکند و بورسیه خانواده لیبیتزکی از حامیان اصلی مالی AIPAC است. (اینها توهمات کریم قدوسی یا کیهان نشنیان نیست، هر دانشجوی سال اول علوم سیاسی در غرب این آشنای ابتدایی را با اتاق فکرهای مهم واشنگتن دارد)
۶- نمیدانم شعبانی جاسوس است یا نه. باید از متخصصان امنیتی این را بپرسید. اما به قطع و یقین میدانم کسی که به اسراییل سفر میکند و بعد سفر خود را مخفی میکند و کسی که برای فروش اطلاعات سراغ WINEP میرود نمیتواند وطن پرست باشد. شعبانی یکی از هزاران تاجر صنعت اطلاعات مدرن است. تاجری که فقط بخاطر توانایی نوشتن مقالات انگلیسی اعتماد بالاترین مقامات ایران را جلب و اطلاعات دستهاولی کسب کرده که این روزها مشغول فروششان است.
۷- سخنرانی ظریف را یکبار در چتام هاوس لندن دیدم. وقتی که منافع ملی ایران به خطر میفتاد، لبخند دیپلماتیکش محو و خونسردیش ناپدید میشد و مثل یک فرد دعوایی در خیابان نیم خیز میشد و غرش میکرد. اگر تحلیل روانشناسانه اعتباری داشته باشد برایم همین کافیست تا در عرق ملی جواد ظریف شکی نکنم
۸- در عرق ملی آقای ظریف شکی ندارم اما در صحت «قضاوت» او شک دارم. قضاوت ما محصول جهان بینی ماست. و جهان بینی آقایان ظریف و روحانی مبتنی بر اولویت دادن به ضرورت رابطه با غرب است. مبتنی بر این نگاه ایدئولوژیک که «هر روز که ادغام ما در بازار جهانی سرمایه دیر شود، توسعه ما عقب میفتد»
۹- در عرق ملی ظریف شکی ندارم اما معتقدم بیتابی و استیصال برای پیوستن هرچه زودتر به بازار جهانی است که باعث میشود «روند گزینش حداقلی» درباره فردی مثل شعبانی رعایت نشود. روند گزینشی که غربیها حتی برای استخدام در شرکتهای کوچک حاوی اطلاعات مهم تجاری اعمال میکنند چه رسد در تیم مذاکره
۱۰- سخن آخر: اصلاحطلبان و اعتدالیها از هفته پیش کریم قدوسی را به آمریکاستیزی متوهمانه، پارانویا و تندروی متهم کرده و هیولا کردهاند.
یادم آمد منهم طی مذاکرات در BBC از دلواپسانی مثل کریم قدوسی هیولایی میساختم هم سطح و هم تراز با مخالفان آمریکایی و اسراییلی و سعودی برجام
۱۱- کریم قدوسی را نمیشناسم. احتمالا با۹۰٪ آنچه فرهنگ/سبک زندگی کسی مثل مرا میسازد مخالف باشد. اما میدانم باید درباره آنچه «توهم امثال کریم قدوسی» نامیده بودم، تجدید نظر کنم. چرا که امنیت ایران را مقابل نفوذ امپریالیسم بیشتر تامین میکند تا اعتماد ایدئولوژیزده ادغام گرایان به غرب.
✍ علی علیزاده
@jedaal
🇮🇷
@SAFI_KH