لطیفهٔ حکیم انوری نقل است روزی حکیم انوری در بازار بلخ می گذشت.حلقه ای دید که مردم بسیار جمع آمده بودند .پیش رفت و سر در آن حلقه کرد.مردی را دید ایستاده و قصاید انوری را به نام خود می خواند و مردم اورا تحسین می کنند .انوری گفت: ای مرد این شعر از کیست؟ گفت: شعر انوری .گفت : انوری را دیده ای ؟ گفت: چه می گوئی انوری منم.انوری بخندید و گفت: شعر دزد شنیده ام امّا شاعر دزد ندیده ام.¹ ________________ 1_تذکرهٔ مخزن الغرائب ،شیخ احمد علیخان هاشمی ،به اهتمام محمّدباقر ،جلد اوّل ،صفحهٔ۹۵ 💠🌸🍃🌺🍃🌸💠‏‏ ‏💠 و زبدگان ملت بزرگ ما...، حامل ویژه‌اند. جبهه‌بندی‌ها و صف‌آرایی‌ها و انتخاب درست، کوته‌مدت، و برای در به سود جبهه‌ حق، میان‌مدت آنان است. ۱۴۰۰/۱۲/۲۰ ☀️⁦⁦⁦⁦ ————————— 🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷 🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷