صوتی غزل شماره ۱۴
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیر زلفت جان چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
مینماید عکس می در رنگ روی مهوشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خطت گرد رخ
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و غمگین غریب
#حافظ_خوانی_و_ادبیات
#استاد_آهی
#ژاله_صادقیان
#موسوی_گرمارودی
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠اینکه میبینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص
#شهید_سلیمانی را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ از دیده شدن فرار میکرد، حالا جوری شده که همهی دنیا دارند او را میبینند. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
☀️
#امام_خامنهای
—————————
🇮🇷
@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷
@SANGAR_5🇮🇷