🕊خاطراتےازکرامات‌ ... 🔻من آسیه رحیمی هستم از گلشهر کرج ۳۰ساله دانشجوی ارشد بیوشیمی دانشگاه اصفهان من در شهریور۹۷با شهید عباس آسمیه در اردوی جهادی مشهد از طریق دوست پزشکم خانم دکتر کاویانی آشنا شدم ما در دورهمی های دوستانه مون هرکدوم دوست شهیدمون رو بهم معرفی میکردیم و خانم دکتر کاویانی هم شهید عباس آسمیه رو به عنوان دوست شهیدشون معرفی کردند به ما من خیلی حس عجیبی داشتم و دوست داشتم اطلاعات بیشتری از شهید بدست بیارم و انصافا خانم دکتر کاویانی هم کمک زیادی کردند و تمام اطلاعات و کانال تلگرام شهید رو بعد از سفر اردوی جهادی مشهد برام فرستادن اولین باری که به کانال شهید رفتم و عکس ایشان رو دیدم به شدت منقلب شدم و یک حال غریبی پیدا کردم تا رسیدیم به ماه مهر و سفر اربعین که همه در حال آماده شدن برای سفربودن،بنده به شدت ناراحت بودم چون هنوز معلوم نبود برم نرم اولا که پولش رو نداشتم،کلاس های دانشگاهم بود و هم چنین هنوز تصمیم نگرفته بودم که با چه کاروانی و یا با چه کسانی برم یادم به شهید عباس آسمیه افتاد من اون موقع اصفهان بودم و در حال درس خودن ،دلم خیلی شکسته بود و یه حسی داشتم که اگه نرم دق میکنم ،الحمدالله در اصفهان زیاد به گلستان شهدای اصفهان مراجعه میکردم و برای مسایلم توسل به شهدا میکردم برای سفر کربلا هم با دلی شکسته و با یاد شهید عباس آسمیه رفتم گلستان شهدا و دورکعت نماز هدیه به حضرت عباس خوندم ،من ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل دارم و تمام زندگیم رو به ایشان گره زدم .. همونجا نیت کردم و به شهید عباس آسمیه گفتم اگه کربلای من رو درست کنی منم عکس شما رو چاپ میکنم و و به نیابت از شما به زیارت ارباب با پای پیاده میرم ... 🔴سه روز بعد از اون صحبت ها و توسل ها تمام کارهای سفرم درست شد گذرنامه ام تمدید شد،هزینه سفر جور شد ،حتی ثبت نام هم در یک کاروان انجام شد ✔️ 🔹من حالا وقتش شده بود به عهدم وفا کنم و عکس شهید عباس آسمیه رو چاپ کنم . . . ☑️ 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR