هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
سلام و درود جناب حسین آقا شیطان ملعون اول سعی می کند یک مسلمان حتی یک مومن چه بسا یک عالم دین و راهنمای مردم را وادار به یک گناه و منکر کند سپس سعی می کند دو دسته علیه آن گناهکار سخن بگویند اول گروهی از مخالفان و دشمنان آن بنده خدا که حال میدان را برای لگد زدن آن آدم ضعیف مغلوب شیطان هموار دیدند در حالیکه خدا چنان لگدی به او زد که لازم به لگدی نیست دوم گروهی که خوبند و دشمنی با آن مغلوب شیطان ندارند ولی دلشان از منکر حادث بدرد آمده هر کوی و برزن می گویند هر دو خطا می کنند چون شیطان دوست دارد با تکرار بیان زشت آن گناهکار، اصل آن گناه فاقد قبح و زشتی شود و زمینه وقوع آن هموار گردد البته میشود به کنایه سخن گفت از آن عمل زشت را مکرر تکرار نکرد تا هم از گناه تشییع فاحشه مصون بود هم موعظه انجام پذیرد و خطر فریب شیطان گوش زد شود پس اگر افرادی سکوت کردند از یک منکر زشت چیزی نمی گویند به یک ادب دینی عمل کردند سرزنش ندارد مگر اینکه از اقدام مشابه آن در جناح مقابل سخن بگویند که در این صورت ترک سخن از ادب نیست از حب و بغض جناحی است دیگر اینکه وقوع چنین گناهان در میان افراد جناح های مختلف هرگز نمی تواند بطلان اندیشه و سیاست های آن جناح باشد اگر پسر پیامبری گناه کرد باید پدر زیر سوال رود؟ و اندیشه و عقیده او مورد سرزنش قرار گیرد؟ به نظر منطقی نیست گاه دیده میشود دوستان چپ یا راست برای تخریب مقابل به چنین مواردی استناد می کنند شایسته است اندیشه های طرفین را با محک عقلانیت و وحیانی قرآن و سنت بررسی کرد تازه حتی اگر یک معلم اخلاق هم فاسد شود دست به گناه بزند هیچ کس حق ندارد مکتب او را زیر سوال ببرد اگرچه عوام الناس چنین می کنند و عاقلان فقط همان عمل و همو را زیر سوال می برند نه جناح و مکتب آن گناهکار را . بدون شک اقدام زشت یک معلم اخلاق نزد عوام به اخلاق و دیانت ضربه می زند اما نزد خواص مایه عبرت و پند و مراقبت بیشتر میشود تا خود گرفتار دام شیطان پلید نشود . ماجور باشید و سربلند سید کمال الدین عمادی