‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ⃣1⃣ 🍃و در روایت دیگری پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَعَ بَنی ذَنبِ الحِمارِ مُضَرُ، وَ مَعَ السُّفیانِی أَخوالُهُ مِن کَلبٍ فَیَظهَرُ السُّفیانِیُّ وَ مَن مَعَهُ عَلی بَنی ذَنَب الحِمارِ حَتّی یُقتَلوا قَتلاً لَم یُقتَلُهُ شَیءُ قَطُّ، وَ یَحضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشقِ فَیُقتَلُ هُوَ وَ مَن مَعَهُ قَتلاً، وَ هُوَ مِن بَنی ذَنبِ الحِمارِ، وَ هِیَ الآیَهُ الَّتی یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی فیها: فَاختَلَفَ الاَحزابُ مِن بَینِهِم، فَوَیلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظیمٍ. وَ یَظهَرُ السُّفیانِیُّ وَ مَن مَعَهُ، فَلا یَکُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلّا آلُ مَحَمَّدٍ وَشیعَتِهِم. فَیَبعَثُ بُعثاً إِلی الکُوفَةِ، فَیُصابُ اُناسٌ مِن شیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالکُوفَةِ قَتلاً وَصَلباً؛ قبیلة مُضَر با «بنی ذَنَبِ الحِمار» خروج میکنند و قبیلة کلب با سفیانی قیام میکنند و همة «بنی ذنب الحمار» را به طور بیسابقه ای از پای درمی آورند. هر کس وارد دمشق شود با همة کسانش کشته میشود و این است معنای آیة شریفه که میفرمایند: [احزاب در میان خود دچار اختلاف شدند، وای بر آنها از حضور در روز بزرگ].25 سفیانی و سپاهیانش پیروز میشوند و تمام همّشان آن است که آل محمّد(ص) و شیعیان آل محمّد(ص) را نابود کنند، پس سپاهی به کوفه میفرستد، گروهی از شیعیان طعمة شمشیر میشوند و یا بر فراز چوبة دار قرار میگیرند».26 امیرمؤمنان(ع) در نامه‌ای که چند روز پیش از جنگ صفّین به معاویه نوشته است، در این باره چنین پیش‌بینی می‌فرمایند: گویی مردی را از نسل تو با چشم خود میبینم که مردی شوم، ملعون، پلید، خشن و درشتخوی است، که خداوند رحم و مروّت را از دلش سلب کرده است. مادرش از خاندان کلب است. اگر بخواهی نام و نشان سنّ و سالش را بیان میکنم، سپاهی را به سوی مدینه میفرستد که در آن قتل و غارت و فحشای فراوان مرتکب شوند و مردی پاک و پاکیزه از تبار من از میان آنها میگریزد و زمین را پر از عدل و داد مینماید، آن چنان که پر از ظلم و ستم شده است. او را نیز با نام و نشان و سنّ و سال میشناسم، که او از نسل پسرم حسین(ع) است. صاحب این سپاه (سفیانی) مرد پاک و پاکیزه و بیگناهی را از اولاد من در احجار الزّیت به قتل میرساند». ٭٭٭ 🍃و نیز حضرت امیرمؤمنان(ع) فرمودند: سفیانی با پرچمی سرخ خروج میکند، فرماندة سپاهش مردی از قبیلة کلب است و دوازده هزار جنگجوی سواره از سپاه سفیانی به سوی مدینه اعزام میشوند، که فرماندهی آنها را مردی از بنیامیّه به نام حُزیمه به عهده میگیرد، که چشم چپش نابیناست و سفیدی ضخیمی روی مردمک آن را پوشانیده است. مردان را مُثلِه میکند و پرچمش برنمیگردد تا وارد مدینه شود و در خانة «ابی الحسن اموی» نزول کند. آنگاه گروهی از سپاهیان را به جستوجوی مردی از اهل بیت من میفرستد که عدّهای از شیعیان در اطراف او گرد آمدهاند. آنگاه مدینه را به قصد مکّه ترک میکند، چون به وسط بیابان سپید برسد، در کام زمین فرو میروند، فقط دو نفر گزارشگر برای عبرت دیگران باقی میمانند که خداوند صورتهای آنها را به پشت گردنشان برمیگرداند، تا نشانهای از آن حادثة شگفت باشند». و نیز امیرمؤمنان(ع) فرمودند: 📚پی نوشتها 25. سورة مریم، آیة 37. 26. الزام النّاصب، ص 176؛ بحارالانوار، ج 52، ص 222. @sabk_zendegi_mahdavi