🟡چیلله گئجه‌سی در اشعار فولکلوریک آذربایجان استاد سید محمد حسین شهریار؛ 🔸شاعر شیرین سخن آذربایجان، شب‌نشینی‌های زمستان و نقل داستان‌ها و روایات را در منظومه پایدار «حیدربابایه سلام» چنین به تصویر منظوم کشیده است: قــــاری‌ننه گئجـه نــاغیل دینـــده ( آن زمان که مادر بزرگ شبها قصه تعریف می کند) کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده (و آن هنگام که برف و بوران بلند شده و خود را به درو دیوار می کوبد) من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم (ای کاش دوباره به گذشته باز می گشتم و بچه می شدم) بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم (و مانند گل می شکفتم و بعد از آن پژمرده می شدم) در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج دارد که از جمله آنها می‌توان به این «بایاتی» اشاره کرد: چیله چیخار بایراما بیر آی قالار (وقتی «چله» تمام شد یک ماه به عید باقی می‌ماند. (منظور چله کوچک است) پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار (زن بدسلیقه گوشت‌های ذخیره شده خود را تمام می‌کند.) گئدر باخار گودول ده یارماسینا (به «بلغورهای» انبار روی می‌آورد) باخ فلکین گردش و غوغاسینا (نظاره کن گردش و غوغای فلک 👇 ➥ @Salam_moghan