🍂🌺🍂🌺🍂🌺 ✍تاجری انگلیسی هر روز اشیا تاریخی مصر را بار شتر می کرد تا به کشتی برساند و به انگلیس ببرد. افسار شتر را هم مرد عربی می کشید که از این که تاریخش به تاراج می رفت. ناراحت بود و مدام به زمزمه به تاجر انگلیسی فحش می داد. ولی برای مزد هنگفتی که می گرفت راهنمای کاروان هم بود! 🔸تاجر از مترجمش پرسید مرد عرب چه می گوید؟ مترجم گفت : به شما فحش می دهد و نفرین می کند. تاجر گفت : این فحش و نفرین بر کارش هم خللی وارد می کند؟ 🔹مترجم پاسخ داد : نه کارش را به خوبی انجام میدهد تاجر لبخندی زد و گفت : بگذار هر چه می تواند نفرین کند و چند نفرین انگلیسی هم یادش بده! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande