⭕️ شبهه: ما فقط آیات قرآن را قبول داریم. حدیث و روایت ارزشی ندارند چون قول خدا نیستند. خیلی از این ها را آخوندها از خودشان درآورده اند... ✅ پاسخ: 1⃣در مقابل این سوال، ما هم می پرسیم: این که می‌گویید: «روایات قابل قبول نیست»، در قرآن کریم آمده و یا از خودتان درآوردید؟! پس چرا راجع به نظریات "من‌درآوردی" خودتان نمی‌گویید که «در قرآن نیست، پس قابل قبول نیست»؟! 🔺آیا در قرآن کریم آمده که روایات قابل قبول نمی‌باشند و فقط آن چه که در قرآن کریم آمده قابل قبول است (و حال آن که ادعای خودشان نیز در قرآن کریم نیامده است)؟! حال بفرمایند در کجای قرآن کریم آمده که نماز صبح دو رکعت و نماز ظهر چهار رکعت است؟! خطبه‌ی عقد که سبب محرمیت می‌گردد، و یا خطبه طلاق که فسخ آن پیوند را می‌رساند، در کجای قرآن کریم آمده است؟! 2⃣ سوال دوم آن است که چه ملاکی برای قبولی یا عدم قبولی روایت یا قرآن دارید؟ - مگر قرآن کریم به خودتان وحی شده که آن را می‌پذیرید و حدیث و روایت را نمی‌پذیرید؟! بالاخره همین آیات کریمه را نیز پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله به دیگران ابلاغ نموده و برای آنان حدیث نموده‌اند. آیا بخشی از فرمایشات ایشان را قبول می‌کنند و بخشی دیگر را می‌گویند: «قبول نداریم»! این قاعده‌ی انحرافی را از کجا آورده‌اند؟ آیا در قرآن کریم آمده که بخشی را قبول کنید و بخشی دیگر را قبول ننمایید؟! آیا خداوند متعال فرمود که بگویید: این از جانب خداست و قبول داریم، آن از جانب رسول و اولی الامر (صاحبان ولایت است) و قبول نداریم؟! آیا می‌خواهند بین خداوند متعال و رسولش اختلاف، تفکیک و جدایی بیندازند؟! این که عین کفر است: « إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا » (النساء، 150) ترجمه: كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‌ورزند، و مى‌خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مى‌گويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‌كنيم» و مى‌خواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند. 3⃣ حالا مثلا فرض میکنیم قرآن را قبول دارید اما حدیث و روایت را قبول ندارید [که البته هیچ کدام را قبول ندارند]، وقتی به آیات مربوط به ضرورت اطاعت از رسول و تبعیت از ایشان می‌رسید، چه می‌کنید؟! مگر خداوند سبحان و حکیم که قرآن کریم را نازل نموده است، در همان قرآن کریم، به اطاعت از رسول و اولی الامر علیهم السلام، مترادف با اطاعت از خودش امر ننمود؟! « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا » (النساء، 59) ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود (جانشینان ایشان) را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى‌] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‌] خدا و [سنت‌] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‌فرجام‌تر است. 4⃣ اتفاقا از آنجایی که علما هم میدانستند عده ای از دین نان میخورند، برای شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح دست به کار شدند. 🔺 کار علم حدیث، علم کتاب، علم رجال، فقه و اصول و ... همین است که بر اساس چارچوب‌ها و قواعد و مستندات، معلوم کند که کدام جمله حدیث و روایت است و کدام نیست. وگرنه فقط یک نفر ابوهریره (به اقرار خودش)، بیش از سی هزار حدیث جعل کرده بود. پس بدیهی است که اگر این علوم، آموزها‌ی اهل عصمت علیهم السلام، و این آخوندها نبودند، امروز چیزی از اسلام باقی نمانده بود. چنان که خود اینها نیز هم جاعل قرآن کریم هستند و هم تحریف کننده و هم منکر؛ چنان که می‌گویند: «این در قرآن آمده قبول داریم، آن نیامده و قبول نداریم»، و حال آن که قرآن کریم نه تنها چنین مجوزی به آنها نداده است، بلکه امر به اخذ علوم از ایشان و تبعیت و اطاعت از آنها نموده است. 🔚 این افراد حتی قرآن را نخوانده اند، چرا که اگر یک بار با آیات وحی آشنایی پیدا میکردند، آیاتی را که به اطاعت مطلق از پیامبر و اولوالامر اشاره می فرمود را دیده بودند.  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ (محمد،33) ترجمه: ای اهل ایمان، خدا را اطاعت کنید و رسول او را اطاعت کنید و اعمال خود را ضایع و باطل نگردانید. ⚠️ بهتر است برای تکلیف گریزی، راه حل دیگری را انتخاب کنید و بین قرآن و اهل بیت جدایی نیندازید که به حکم ثقلین، رستگار نخواهید شد. ⭕️ پاسخ به را در ثائر بخوانید: 🆔 @saeer_ir